بریده‌هایی از کتاب هم وابستگی جدید

زندگی و کسانی که به سوی ما فرستاده شده‌اند یا عزیزانمان مانند هدیه هستند. آدم‌ها را همان گونه که هستند، دوست بدارید. به خودتان اجازه دهید خودتان باشید و هر احساسی که دارید، حس کنید. به جای چشم دوختن به نتیجهٔ دلخواه، برای خودِ کار، کار کنید. وقتی کنترل را رها کنید، نشاط را به روابط، زندگی و کار برمی‌گردانید.

تسلیم شدن و رها کردن نیز مانند کنترل کردن، هم یک نگرش است و هم یک عمل. کنترل کردن، درون ما را فشرده، انعطاف‌ناپذیر و ناراحت می‌کند. واگذاری بی‌روح به ما احساس ناامیدی می‌دهد. قطع دلبستگی، ما را تلخ، فرومایه، بی‌توجه، بی‌عاطفه و سنگدل می‌کند؛ دل ما را می‌بندد. اما تسلیم حقیقی و وارستگی عاشقانه، آرامش کامل را هدیه می‌آورد. زندگی با فراهم آوردن همهٔ تجربه‌های مورد نیازمان، ما را به سوی دریافت این هدیه راهنمایی می‌کند.

آیا این عشق است یا کنترل؟ عشق، چنین شرح داده می‌شود: «عشق، صبور و مهربان است؛ عشق، خودخواه نیست.» به نظر می‌رسد عشق، درست نقطهٔ مقابل کنترل کردن باشد.

برخی آدم‌ها خوششان می‌آید که در آغاز رابطهٔ عاشقانه کنترل شوند؛ به ویژه وقتی جوان هستند یا به درستی با خودشان آشنا نیستند. اما دیر یا زود، این لذت از بین می‌رود.

جذاب‌ترین آدم در دنیا کسی‌ست که صرف نظر از زیبایی جسمانی می‌داند همان گونه که هست، کامل است. جذابیت از درون سرچشمه می‌گیرد و می‌تواند مقاومت‌ناپذیر باشد. نیازمندی، درماندگی و چسبندگی، دیگران را دور می‌کند. این