تعداد بینهایتی از سبزههای بالیده، در اطراف بینوایی عقلی و مکنت مالی؛ هر جا که کمبود وجدان و وفور ثروت است.
Mitra
فروغی از زندگی محال و ندامتی که میتواند جرقهی حادثه را خاموش نماید. تنها یک اشاره؛ این پا و آن پا کردن؛ شیرینی خستهکنندهای که شبیه هدیهای به خویشتن است؛ محافظت و چشمپوشی از خطای زن و لالایی که قلبی نگران برای دیگری میخواند.
محمدحسین بنی احمدی
مردان بدانگونه به ازدواج میاندیشند که گویی میخواهند وارد حرفهی جدیدی شوند. آنان قوانین این حرفهی جدید را از همان راهی که کودکان تکالیفشان را میآموزند، فرا میگیرد؛ توأم با غرولند و شکایت. زیرا آنها انتظار چندانی از ازدواج ندارند. یک مرد از زندگی زناشوییاش مأیوس نمیشود و نمیخواهد که آن را حتی در مواقعی که با مشکل نیز روبهروست، خاتمه دهد؛ تنها عاملی که موجب میشود، شغلی را هرگز ترک نکرد، این است که آن پیشه به تو حس خشنودی ندهد و نقطهی پایانی بر سرگرمیهای آنی باشد.
samira
یکشنبهای که به واقع هرگز یکشنبه نیست. هیچچیز؛ جز روزی قبل از هفتهی کاری دیگر
خاتون