نمیخواهد تشکر کنی. من حافظه خوبی دارم.
💕Adrien💕
. و آدم هیچ وقت نمیداند.
هیچ وقت نمیداند.
پایان
ᶜʳᶻ
آدم هیچ وقت نمیداند.
هیچ وقت نمیداند.
پایان
💕Adrien💕
آدم هیچ وقت نمیداند.
هیچ وقت نمیداند.
💜
بعدها وقتی که زندگیش با ریچ سروسامان گرفته بود از این که نقش زن جوانتر دو به هم زن را داشت خجالت میکشید
سیّد جواد
یک دقیقه طول کشید تا اهمیت حرفش را بفهمد. وفتی که فهمید تمام اتاق لرزید. میخواست بگوید خیلی ممنون اما دهانش خشک بود و مطمئن نبود که صدایی از دهانش بیرون میآید.
💕Adrien💕
به نظرم بهتر است آدم اصلاً دکتر نرود.
Anita Moghaddam💙💙
زمانی فکر میکرد که بدون قهوه نمیتواند زندگی کند. اما حالا میفهمید که در واقع فقط دوست داشته لیوان بزرگ داغ را در دستهایش بگیرد تا آماده برای کارهای هر روزش شود.
فاطمه
نخستین باری که عشقبازی کردند میان خاک اره و تکه چوبهای اتاقی بود که قرار بود اتاق خواب اصلی خانه شود و سقف بلندی داشت.
💕Adrien💕
مجموعه «مطالعه در وقت اضافه» با این هدف فراهم شده است تا کاربران طاقچه بتوانند در عرض چند دقیقه یک داستان کوتاه از نویسندگان ایران و جهان را بخوانند. امیدواریم این داستانهای کوتاه بتواند کمکی کوچک به پربارتر کردن دقایق زندگی داشته باشد. دقایقی کوتاه که در میان روزمرگیها، دقایقی زیباتر و ارزشمندتر باشد و در میان لحظات خوبمان جای بگیرد.
💜