بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مهمان گاه | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب مهمان گاه اثر زهره ترابی

بریده‌هایی از کتاب مهمان گاه

گردآورنده:زهره ترابی
انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۳.۶از ۱۳ رأی
۳٫۶
(۱۳)
زنان هستند که در نقش سوگوارانِ همیشهٔ تاریخ، چراغ یادآوری را روشن نگه می‌دارند تا قصه‌ها فراموش نشوند.
چڪاوڪ
عین ماهی قرمز که آبِ تُنگش را خالی کرده باشند خودم را می‌کوبم به زندگی، به دیواره‌های زمان افسارگسیخته که نفهمم ظهر شد، که تمام شد. می‌خواهم مادرش نرسد و نبیند. من مسلمنم چون عزاداری بلد نیستم. حتی قلمم نمی‌تواند روضه بنویسد. من مسلمنم چون امام حسینم همه‌جا هست
چڪاوڪ
درست وقتی گمان می‌کنی این عاشورا دیگر مثل هر سال نخواهد شد و امسال از مجلس همیشگی‌ات دور افتاده‌ای، روضه خودش را به تو می‌رساند. هر سال وقتش که می‌شود، هر جا باشی روضه پیدایت می‌کند.
چڪاوڪ
در مدرسه، کوچه و خیابان، جمع فامیل، محله، تلویزیون و هر جا که فکرش را بکنی، آدم‌ها مدام همه را با هم مقایسه می‌کنند، زشت و زیبا را از هم جدا می‌کنند، و اعتماد به نفس را در وجود دیگران می‌کشند.
چڪاوڪ
برای تعیین زمان آغاز حسین(ع) در زندگی‌ام، از این سن تا کودکی،‌ به هر نقطه که می‌رسم، نقطهٔ دیگری هست که به قبل و قبل‌تر می‌بَردم.‌ در هر سنی که بوده‌ام حسین(ع) سهمی در خاطراتم دارد؛ اسمش، نشانه‌هایش، قصه‌هایش.
چڪاوڪ
تصمیم گرفتم هر سال ظهر عاشورا جایی باشم که نفهمم من بوده‌ام و اذان گفته‌اند؛ نفهمم من نفس می‌کشیده‌ام و او نه.
چڪاوڪ
روزهای عاشورا در کربلا دلم از گذر زمان می‌گیرد. دلم می‌گیرد که امسال هم دارد تمام می‌شود. دلم می‌خواهد روز عاشورا آن‌قدر کش بیاید که بشود تمام عمرم. پیش خودم می‌گویم چه می‌شود تمام سال حال آدم شبیه همان لحظات باشد و این حال جاری شود در تمام مکان‌ها و زمان‌های زندگی؟ هر سال عاشورا در حرم امام حسین(ع) دعا می‌کنم بعد از مرگم هم روزهای عاشورا روحم ساکن حرم باشد.
چڪاوڪ
محال است آدم عاقلی به هیئت پا بگذارد و تناقض‌های رفتاری بعضی از هیئتی‌های ظاهرالصلاح آزارش ندهند. هر کس ببیند که شخصیت‌های اسم‌ورسم‌دار چقدر خلافِ اصول رفتار می‌کنند، کم‌کم به اعتقاداتش شک می‌کند. البته با گذشت زمان و با استدلال‌هایی مثل «اسلام به ذات خودت ندارد عیبی» موقتاً تردید را کنار می‌گذارد و می‌پذیرد که آدم‌ها نمی‌توانند جای حقیقت را بگیرند.
چڪاوڪ
عزیزالدین نسفی در انسان کامل می‌گوید «انسان کامل آن است که او را چهار چیز به کمال باشد، اقوال نیک و افعال نیک و اخلاق نیک و معارف. و انسان کاملِ آزاد آن است که او را هشت چیز به کمال باشد، اقوال نیک و افعال نیک و اخلاق نیک و معارف و ترک و عزلت و قناعت و خمول. هر که این هشت چیز را به کمال رسانید کامل و آزاد است و بالغ و حر... بدان که کاملان آزاد دو طایفه‌اند. بعضی عزلت و قناعت و خمول اختیار کردند و بعضی رضا و تسلیم و نظاره کردن اختیار کردند. این هر دو طایفه در عالم هستند و هر یک به کار خود مشغول‌اند.» عزیزالدین نسفی را دوست دارم چون اعتراف می‌کند نمی‌داند کدام طایفه درست می‌گویند و مثل من ـ بلاتشبیه ــ نتوانسته بفهمد درستش مسلمان بودن است یا مسلمن بودن. ولی یک نصیحتش خوب به دلم نشسته. آن‌جا که می‌گوید «ای درویش، اگر نمی‌توانی آزاد و فارغ شوی، باری راضی و تسلیم باش.»
چڪاوڪ
خاله معصوم نشسته روی صندلی و بلندبلند می‌خواند «اَلسَّلام عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللَّه اَلسَّلام عَلَیْک یَابْنَ رَسُولِ اللَّه» و من باز می‌گویم بسم‌الله و ظرف یک‌بارمصرف کم می‌آورم. خاله می‌خواند «اَلسَّلامُ عَلَیْک یَابْنَ فاطِمَة سَیِّدَةِ نِساَّء الْعالَمین» و من از ته سینه همهٔ جانم را جمع می‌کنم و می‌گویم «یا حسین، یا حسین، یا حسین» یعنی نگو خاله، صدا نکن مادرش را.
چڪاوڪ

حجم

۲۲۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۲۲۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان