بریدههایی از کتاب وابستهی یک دَم و چند حکایت رواندرمانی دیگر
۴٫۱
(۲۹)
چندین بار گفته بود: «یک عمر که بیشتر ندارم. به چه مناسبت بریزمش پای یک نفر؟»
هودین
ما همه مخلوقاتی هستیم وابستهی یک دَم؛ چه او که در یاد میدارد، چه او که در یاد میماند. همه چیز فانی است ــ حافظه و محفوظ بهیکسان. زمان در چنگ توست وقتی همه را از یاد برده باشی؛ و زمان در چنگ توست وقتی همهات از یاد برده باشند. هرگز از یاد مبر که دمی دیگر چنینی: بیوجود و لامکان.
plato
رابطهی آدمها ممکن است قطع بشود، اما این به معنای نفی جایگاهی که تو روزگاری در آن رابطه داشتی نیست.
plato
حاضر بودم همه چیز را به جان بخرم تا زندگیام مثل او باشد
plato
خودت نمیترسی؟»
«معلوم است که میترسم. ترس از مرگ در سرشت آدمی است. باعث میشود بتوانیم زنده بمانیم. آنها که چنین خصلتی در سرشتشان نبوده قرنها پیش منقرض شدهاند.
plato
میدانستی در اساطیر یونانی، تاناتوس و هیپنوس ــ مرگ و خواب ــ برادران همزاد هستند؟
plato
«اگر آدمی برای چرایِ زندگی خود پاسخی داشته باشد، کموبیش با هر چگونهای میسازد.»
lilipa
اگر کسی به دیدهی تحقیر در من بنگرد، مسئلهای است مربوط به خود او. یگانه دغدغهی من این است که چیزی نگویم یا کاری نکنم که سزاوار تحقیر باشد.
phoenix
بارها در شگفت شدهام که چگونه است که هر آدمی خود را بیش از آدمیان دیگر دوست دارد، اما به عقاید خود کمتر از عقاید دیگران ارج مینهد.
Mado7
زمان در چنگ توست وقتی همه را از یاد برده باشی؛ و زمان در چنگ توست وقتی همهات از یاد برده باشند. هرگز از یاد مبر که دمی دیگر چنینی: بیوجود و لامکان.
آسیه
من اکنون زندهام و مهم همین است.
زندگی ناپایدار است ــ همیشه، برای همه.
کار من این است که زندگی کنم تا وقت مرگ.
پویا پانا
من بیم دارم که این همه تمرکز بر تحصیلات در دوران ما، به نادیده گرفتن کلیت انسانی مُراجع بینجامد، و آن رویکرد انسانگرا و کلنگری که من با این ده مُراجع در پیش گرفتهام، بهزودی منسوخ شود.
Metaf
خوابیدن، بیهوش شدن، در حکم چشیدن ذرهای از طعم مرگ است.
هودین
شرمندگی اتفاقی نیست که در تنهایی پیش بیاید. همیشه باید دستکم یک نفر دیگر هم حضور داشته باشد
هودین
فقط نحوهی ادراک ماست که آزارمان میدهد. درکت را تغییر بده، و دیگر آزاری در کار نخواهد بود.
plato
گمان از خود دور کن، آنگاه این زاری از تو دور خواهد بود که 'من جفا دیدهام. ' این زاری از خود دور کن که 'من جفا دیدهام'، آنگاه جفا از تو دور خواهد بود.
plato
زود باشد که همه را از یاد بردهای؛ زود باشد که همهات از یاد بردهاند.
plato
آنچه میخواهم این است که به من بگویند امیدهای دیگری جز به درازا کشیدن زندگی هم هست.
plato
اگر نبود آن همه تمنای بیآداب و مرگ و سرگشتگی و شکست، بسیاری از آثار هنری هرگز خلق نمیشد.
plato
همهی ما با وجود رابطهی صمیمانه، رابطهای که موجب شکوفایی طرفین میشود، کاروبارمان بهتر پیش میرود. مثل همان رابطهی درازمدتِ خوشِ مهربانانهای که تو با همسرت داشتی.»
«خب آن رابطه دیگر از میان رفته، و راستش را بخواهی، حالش را هم ندارم که از نو شروع کنم.»
«یا شاید هم دلت نمیخواهد باز با فراق و دردِ ازدستدادن روبهرو بشوی. ارتباط که نباشد، دردی هم در کار نخواهد بود.
plato
حجم
۲۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان