از چی بیشتر میترسی؟»
«به گمانم ترحم
plato
از امید به گذشتهی بهتر دست بردار.
plato
هر وقت میآیم کاری بکنم، دلم میخواهد یک کار دیگر بکنم.
plato
اگر آدمی برای چرایِ زندگی خود پاسخی داشته باشد، کموبیش با هر چگونهای میسازد.
plato
به یاد آوردن چهرهی اشخاص هیچ وقت از فضایل من نبوده
plato
از امید به گذشتهی بهتر دست بردار.
Ahmadreza Mahdavi
حالت دفاعی گرفتن در برابر آنچه از بیرون به ما میگویند، آسانتر است از مقابله با چیزی که از ضمیر خودمان برمیخیزد.
plato
خوش باش که در نشیمن کون و فساد،
وابستهی یک دَمایم و آن هم هیچ است.
plato
به آینه نگاه کردم و صورتی دیدم؛ آسیبپذیر، زنده، دوستداشتنی، فانی. نگاه نکردم ببینم جوشهای سرسیاه بر صورتم هست یا نه، مو از سر پیشانی کنار نزدم، یا فکر نکردم که قیافهام چنین است و چنان. یکراست در آن چشمها خیره شدم، و او نیز؛ و در دل گفتم آخ طفلک من، طفلک عزیز من.
plato
شاید هم بوداییها راست میگویند که دلبستگی منشأ تمام رنجهاست.
plato