بریدههایی از کتاب وابستهی یک دَم و چند حکایت رواندرمانی دیگر
۴٫۱
(۲۹)
از چی بیشتر میترسی؟»
«به گمانم ترحم
plato
از امید به گذشتهی بهتر دست بردار.
plato
هر وقت میآیم کاری بکنم، دلم میخواهد یک کار دیگر بکنم.
plato
اگر آدمی برای چرایِ زندگی خود پاسخی داشته باشد، کموبیش با هر چگونهای میسازد.
plato
به یاد آوردن چهرهی اشخاص هیچ وقت از فضایل من نبوده
plato
از امید به گذشتهی بهتر دست بردار.
Ahmadreza Mahdavi
حالت دفاعی گرفتن در برابر آنچه از بیرون به ما میگویند، آسانتر است از مقابله با چیزی که از ضمیر خودمان برمیخیزد.
plato
خوش باش که در نشیمن کون و فساد،
وابستهی یک دَمایم و آن هم هیچ است.
plato
به آینه نگاه کردم و صورتی دیدم؛ آسیبپذیر، زنده، دوستداشتنی، فانی. نگاه نکردم ببینم جوشهای سرسیاه بر صورتم هست یا نه، مو از سر پیشانی کنار نزدم، یا فکر نکردم که قیافهام چنین است و چنان. یکراست در آن چشمها خیره شدم، و او نیز؛ و در دل گفتم آخ طفلک من، طفلک عزیز من.
plato
شاید هم بوداییها راست میگویند که دلبستگی منشأ تمام رنجهاست.
plato
«من اگر قرار باشد میان زندگی کردن و اندیشهورزی یکی را انتخاب کنم، بیگفتوگو زندگی را برمیگزینم. من گریزانم از این مرض توضیح و تحلیل، و به تو نیز بهجد توصیه میکنم که چنین کنی. شهوت تحلیل و توضیح مرضی است همهگیر در تفکر مدرن، و ناقل اصلی آن هم رواندرمانگران معاصرند: هیچیک از این کلهخورها را ندیدهام که آلودهی چنین مرضی نباشد، که هم مسری است هم اعتیادآور. توضیح و تحلیل توهمی بیش نیست، سراب است، ساختگی است، لالاییِ بچهخوابکن است. تهی از هستی است توضیح دادن. پس بگذار اسمش را همان بگذاریم که شایست: دفاعی مذبوحانه در برابر اضطرابِ هراسناکِ استخوانشکن از این لعبتکبازیِ بیمعنای ناپایدار که نامش هستی است.
پویا پانا
من الان زندگی نمیکنم. فقط دارم گذران میکنم.
plato
سروکار داشتن با کتاب در سرشت من است، و من هیچوقت زیاد از کتاب و دفتر دور نشدم.
پویا پانا
هستی چنان است که میاندیشی ــ و تو خود ارباب اندیشهی خویشتنی.
plato
بارها از بسیاری از مُراجعانم آموخته بودم (و باز فراموش کرده بودم) به یادم آورد: ارزشمندترین چیزی که من در مقام درمانگر میتوانم پیش بگذارم، صرفِ حضور قلب است. به خود گفتم فقط با او باش. لازم نیست بهزور دنبال حرفهای حکیمانه و هوشمندانه بگردی. نمیخواهد دنبال تعبیر و تفسیرهای تکاندهندهای باشی که جهان طرف را زیرورو کند. کار تو فقط این است که حضور قلب کامل در اختیار این زن بگذاری.
plato
یادم هست هیچ دلیلی نمیتوانستم برای ادامهی زندگی پیدا کنم.
plato
اکنون، بهجای آنکه از بییقینی آشفته شوم، میفهمم که قاعدهی مسلم وضع کردن چیزی جز خیرهسری نیست.
plato
اگر کسی بتواند در اشتباه بودن مرا اثبات کند و نشان دهد که این کردار یا آن گفتار من خطاست، من بهخشنودی سلوک خود دگر خواهم کرد. من جویای حقیقتم، و حقیقت هرگز کسی را زیان نمیرساند: خسران در این است که آدمی بر خودفریبی و جهالت اصرار ورزد.
phoenix
مرجع عزتنفس و داوری دربارهی خویشتن باید درون خودت باشد نه در ذهن دیگری
phoenix
ما همه مخلوقاتی هستیم وابستهی یک دَم؛ چه او که در یاد میدارد، چه او که در یاد میماند. همه چیز فانی است ــ حافظه و محفوظ بهیکسان. زمان در چنگ توست وقتی همه را از یاد برده باشی؛ و زمان در چنگ توست وقتی همهات از یاد برده باشند. هرگز از یاد مبر که دمی دیگر چنینی: بیوجود و لامکان.
ـ مارکوس اورلیوس: تأملات
پویا پانا
حجم
۲۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۲۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان