بریدههایی از کتاب فرار از احساس گناه
۴٫۱
(۹)
همینطور احساس گناه باعث میشود که با بچههای خود با دیسیپلین رفتار نکنید، برای آنکه میترسید که دوستتان نداشته باشند.
کاربر ۹۲۸۰۷۲
این بدان دلیل است که رفتار زنان در فرهنگ ما بهصورت محدود تعریف میشود. زنان ممکن است بهدقت رفتار کنند تا خوب بهنظر برسند. زنان خوب قرار است به دیگران رسیدگی کنند، ببخشند، همدردی، درک و همراهی کنند.
به مردان اجازه داده شد که طیف گستردهتری از رفتار را داشته باشند. برای مثال مردی که روی حقش میایستد و عقب نمینشیند، اغلب، قوی ارزیابی و تحسین میشود. درحالیکه زنی که این کار را میکند اغلب «سلیطه» خوانده میشود.
رفتار با اعتماد به نفس در زنان ممکن است تحسین شود، اما همچنان با بدگمانی به آن نگریسته میشود. رفتار با اعتماد به نفس در زنان، پرخاشگری تلقی میشود و رفتار پرخاشگری در زنان مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
کتاب_باز
اما افرادی که در فضای مهآلودی از احساس گناه قرار دارند، نمیتوانند تفاوت میان مراقبت از خود و خودخواهی را بفهمند.
در تلاش برای اجتناب از خودخواهی به هر قیمتی، افراد مبتلا به احساس گناه سعی میکنند که نیازهای دیگران را بر نیازهای خود اولویت دهند.
کاربر ۸۳۹۷۹۰
شما احتمالاً مثل خیلی از افراد دیگر بوده و به نیازهای دیگران حساس هستید. اگر این مسئله شما را توصیف میکند، پس شما یک ویژگی دارید که ارزشمند تلقی شده و روی این سیاره مورد نیاز هستید در نتیجه باید برای خودتان ارزش قائل شوید.
کاربر ۸۳۹۷۹۰
برای شروع فرایند آزادسازی خود و فرار از احساس گناه لازم است متوجه شوید که چه چیزی شما را زندانی کرده است
کاربر ۸۳۹۷۹۰
پیرمرد فریاد زد و گفت من هیچوقت این تکهگل گرانقیمت را رها نمیکنم. مرد مقدس گفت هر طور که بخواهی و بعد از در بزرگ بهشت رفت و پیرمرد را پشت سر گذاشت.
سالها گذشت و یک روز فرشتهی زیبایی با لباس آبی و سفید در دروازه ظاهر شد و با مهربانی لبخند زد و گفت بیا و در بهشت به ما ملحق شو، ما منتظر ماندیم. پیرمرد با پشت قوزکردهاش مشتش را تکان داد و گفت هرگز من هیچوقت از جزیره، زیبایم دست نمیکشم. فرشته با ناراحتی گفت هرطور بخواهی چند سالی گذشت و پیرمرد خارج از دروازهها منتظر ماند. روز روشن دروازهها بازماند و نوهی بزرگش از دروازه بیرون آمد و گفت پدربزرگ با من بیا ما همه منتظر تو هستیم.
پیرمرد تحت تأثیر بچه قرار گرفت و بهطور غریزی دستش را گرفت و با او به بهشت رفت. وقتی آن طرف دروازهی بهشت رفت، جزیره محبوبش کرت را دید. رها کردن بهمعنای پیدا کردن چیزهایی است، که همیشه میخواستید و برای افرادی که از احساس گناه فرار میکنند، آزادی جایزه است.
کتاب_باز
وقتی مورد خوشایند والدین واقع شدن بر خوشحال کردن همسر ترجیح مییابد، چیزی از قائده خارج میشود. اگرچه قابل ترجیح است که همسران مراقب پدر و مادرشان باشند و از رابطهی همسر با والدینش هم حمایت کند. احساس والدین نباید مهمترین اولویت باشد.
یک اصل کامل در رابطهی ازدواج آن است که هر زوج باید برای دیگری در اولویت باشد. شوهر باید بداند که همسرش در اولویت است و زن باید بداند که اولین اولویت در زندگی همسرش است. زمانی است که باید به خواستههای والدین یا دیگران نیز احترام گذاشت، اما فضای غالب باید آن باشد که خواستههای همسر در اولویت قرار بگیرد.
کتاب_باز
قانون باید
من در یک کنفرانس یک هفتهای در زمینه معنویت و روانشناسی حضور یافتم و با یکی از حاضران به نام نانسی موریسون آشنا شدم. یک روز با هم حرف زدیم و من مشکلم را با وی در میان گذاشتم. من به او گفتم که در دام احساس گناه گیر کردهام. از طرفی دوست دارم که با شوهرم در کوهستان زندگی کنم، اما فکر میکردم که میتوانم در شهر زادگاهم بمانم و از والدینم نگهداری کنم.
نانسی گفت بیا جور دیگری به آن نگاه کنیم، بهجای آنکه بگویی من باید این کار را بکنم یا نکنم، بگو اگر این کار را انجام دهم چه اتفاقی میافتد.
کتاب_باز
افراد سالم نیازهای خود را با نیازهای دیگران متعادل میکنند. کسانی که به احساس گناه گرفتار هستند، این کار را نمیکنند
کاربر ۸۳۹۷۹۰
اگر در دام احساس گناه افتادهاید، احتمال این که شما حس شکنندگی و بیثباتی کنید، وجود دارد. بهاحتمال زیاد، شما کاملاً وابسته به تأیید دیگران هستید و نمیتوانید بهخوبی از خودتان مراقبت کنید.
کاربر ۸۳۹۷۹۰
انجام دهم چه اتفاقی میافتد.
mahdieh
احساس خوب یا متناسب در مورد خودتان و کارهایی که انجام میدهید، به شما کمک میکند که برداشت مثبتی در مورد خودتان داشته باشید.
افرادی با احساس گناه سمی سریعاً احساس میکنند که خوب نیستند و هر کاری را غلط انجام میدهند.
سمانه
کسانی هستند که از احساس گناه استفاده میکنند تا دیگران را کنترل کنند و افرادی هستند که به آسانی تحت کنترل قرار میگیرند.
کاربر ۸۳۹۷۹۰
احساس گناه، حقهباز است و خودش را پنهان میکند، هوشیار بوده و درونی است. احساس گناه یکی از عمیقترین و تاریکترین احساسات در شرایط انسانی است. حتی اگر احساس گناه نقش مهمی در مسائل شما نداشته باشد، بهاحتمال زیاد تا حدودی با موقعیت شما عجین شده است.
کاربر ۶۴۹۹۵۳۱
بههرحال کسانی که از احساس گناه سمی رنج میبرند، به انتخابات خوب و تأیید دیگران وابسته هستند.
این میتواند خطرناک باشد، از آنجایی که برداشت از خودشان معمولاً ضعیف یا خیلی قوی، اما منفی است.
اگر آنها حتی نکتهای دارند که دیگران از آن خوششان نمیآید، آنها احساس گناه میکنند، گویی که کار غلطی انجام دادهاند.
کسانی که دچار احساس گناه شدهاند، نمیخواهند که دیگران آنها را در نوری منفی ببینند؛ آنها خودشان هم نمیخواهند که دیگران هم به این شیوه ببینند.
Dear Moon
بهجای آنکه بگویی من باید این کار را بکنم یا نکنم، بگو اگر این کار را
mahdieh
برای آنکه بر احساس گناه خود غلبه کنید، مهم است که ماهیت احساستان را درک کنید. قسمت اول این دانش را در اختیار شما قرار میدهد و شاخصهای کلیدی احساس گناه را بررسی و بسیاری از زیرساختهای مهم روانی و فرهنگی مهم آن را توضیح میدهد
کاربر ۹۲۸۰۷۲
والدین خردمند، عاقلانه برای بچههای خود محدودیت تعیین میکنند و مایل نیستند که بچههای نافرمان داشته باشند. در حدود دو سالگی، بچهها ساختارهای اطراف خود را به چالش میکشند و به این دوره «دو سالگی وحشتناک» گفته میشود. ما به آنها حریمشکن میگوییم. آنها حریمها را امتحان میکنند و اگر ببینند که حریمها قابل شکستن نیستند، مطمئن میشوند و میپذیرند که جهان امن است.
بار دیگر در نوجوانی بچهها حریمها را آزمایش میکنند، اگر فکر میکنید که نوجوانان شما مثل دو سالهها عمل میکنند، پس حق دارید! بار دیگر بچهها حریمهای شمارا به بازی میگیرند و اگر همه چیز بهخوبی پیش برود، آنها یک ساختار محکم پیدا میکنند. نوجوانان آماده نیستند که از والدین خود قویتر باشند. تا جایی که ممکن است حصارها را هل میدهند، وقتی میبینند حصارها محکم است، احساس امنیت میکنند.
حفظ حریم با نونهالان و نوجوانان نیازمند پشتکار است. کار خستهکنندهای است: شما میباید هر جا ضعفی در حریمها دیده شد آن را اصلاح کنید و قبل از اینکه مشکلساز شود، آنها را درست نمایید.
کتاب_باز
زمانی مردی بود که در جزیره کرت زندگی میکرد. او عاشق این جزیره بود. در حین مرگ، مرد التماس کرد که از بستر مرگ به جزیرهی مطلوبش برده شود. تقاضای او اجابت شد و قبل از آنکه آخرین نفسش را بکشد به کمی خاک چنگ زد و عاشقانه آن را در دست گرفت و مرد. او ناگهان بیرون از دروازههای بهشت ایستاد. سنتپیتر نزدیک شد و گفت تو فرد ارزشمندی هستی بیا و به من در بهشت ملحق شو. پیرمرد حرکت کرد تا سنتپیتر را دنبال کند. سنتپیتر که بهدست پیرمرد توجه کرد، گفت تو مجبوری که آن تکهگل را از دستت بیاندازی، هیچکس با این وارد بهشت نمیشود.
کتاب_باز
آشتی یک فرایند جداگانه است، عمل یکی شدن با دیگری است. فردی که شما را ناراحت کرده است، مجبور نیست که بداند شما او را بخشیدهاید یا نه. بخشش یک فرایند است، نه یک واقعه خاص
کتاب_باز
حجم
۲۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۸۸,۰۰۰
تومان