بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاریخ مختصر اسطوره | طاقچه
تصویر جلد کتاب تاریخ مختصر اسطوره

بریده‌هایی از کتاب تاریخ مختصر اسطوره

۳٫۲
(۶)
تخیل، قوه‌ای است که دین و اسطوره را پدید می‌آورد.
پارسا
ما موجوداتی در جستجوی معنائیم. تا جایی که می‌دانیم سگ‌ها از بابت شرایط سگی زندگی رنج نمی‌کشند و در مورد بی‌خانمانی سگ‌ها در بخش‌های دیگر جهان نگران نیستند، و یا سعی نمی‌کنند زندگی خود را از چشم‌انداز دیگری ببینند. چون ما انسان‌ها به آسانی دچار نومیدی می‌شویم از همان آغاز داستان‌هایی ابداع کرده‌ایم که به ما امکان می‌دهد زندگی خود را در چارچوب بزرگ‌تری بگذاریم. داستان‌هایی با یک انگارهٔ شالوده‌ای که این حس را در ما ایجاد می‌کند که به رغم همهٔ شواهد افسرده‌کننده و پرآشوب، زندگی دارای معنا و ارزش است.
پارسا
گورهای نئاندرتال نشان می‌دهند که وقتی این انسان‌های اولیه بر میرا بودن خود آگاه شدند، نوعی ضد روایت آفریدند که به آنها امکان داد با این مسئله کنار بیایند.
پارسا
به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند خود را نه با قبیلهٔ قومی، ملی یا ایدئولوژیک‌مان، بلکه با همهٔ همنوعان‌مان همذات کنیم. به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند اهمیت همدردی را دریابیم؛ عنصری که در دنیای عقلانی و عمل‌گرای ما به قدر کافی بارور یا کارآمد نیست.
Azadehana
یک رمان مانند یک اسطوره به ما می‌آموزد که دنیا را متفاوت ببینیم؛ به ما نشان می‌دهد که چگونه به دل‌های خود رجوع کنیم و از چشم‌اندازی فراتر از منافع شخصی به دنیای‌مان نگاه کنیم.
Azadehana
یک رمان چنانچه با توجه جدی نوشته و خوانده شود، مانند یک اسطوره یا هر اثر هنری بزرگ دیگر، می‌تواند به نوعی پاگشایی تبدیل شود و به ما کمک کند که آئین دردناک گذر از یک مرحلهٔ زندگی به مرحله‌ای دیگر، و یا گذر از یک وضعیت ذهنی به وضعیتی دیگر، را پشت سر بگذاریم.
Azadehana
منتقد بریتانیایی جورج استاینر مدعی است که هنر، مانند انواع معینی از تجربیات دینی و ماوراءطبیعی، «نافذترین و تحول بخش‌ترین فراخوان موجود در مقابل تجربهٔ بشری است. نوعی بی‌پروایی نافذ و اشغال‌گر که آخرین محدوده‌های حریم خصوصی وجود ما را می‌کاود»؛ بیانیه‌ای که «وارد خانهٔ کوچک هستی محتاط ما می‌شود، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان به شیوهٔ گذشته در آن ساکن بود.» برخوردی تعالی بخش که به ما می‌گوید: «زندگی‌ات را تغییر بده.»(۱۰۸)
Azadehana
دیدیم که هرگز نمی‌توان به یک اسطوره از زاویهٔ نظامی صرفاً غیرقدسی نزدیک شد. اسطوره تنها در یک بستر آئینی قابل درک بود که آن را از زندگی روزمره جدا می‌کرد. اسطوره را باید به‌عنوان بخشی از یک فرایند تحول شخصی تجربه کرد. هیچ‌یک از اینها در مورد رمان مصداق ندارد، زیرا می‌توان آن را همه‌جا و برکنار از دام‌های آئینی قرائت کرد، واگر بخواهد خوب باشد باید از هرگونه نصیحت‌گری آشکار بپرهیزد.
Azadehana
در اسطوره‌شناسی سنتی، قهرمان امنیت دنیای اجتماعی را پشت سر می‌گذاشت. غالباً ناگزیر بود به اعماق زمین برود و در آن‌جا با جنبهٔ نامتصوری از خودش روبه‌رو می‌شد. تجربهٔ جدایی و محرومیت می‌توانست به نوعی فروپاشی روان‌شناختی منجر شود که یک بینش حیاتی و تازه را در پی داشت. قهرمان در صورتی که موفق‌می‌شد با چیزی تازه و ارزشمند نزد مردم‌اش بازمی‌گشت.
Azadehana
در دوران کهن‌سنگی انسان‌ها با حیواناتی که شکار می‌کردند و به قتل می‌رساندند، احساس خویشاوندی آزارنده‌ای می‌کردند. آنها این تنش آغازین را در آئین‌های قربانی بیان می‌کردند.
Azadehana
به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند نگرشی معنوی بیافرینیم، فراتر از نیازهای فوری و فوتی خود را ببینیم، و بتوانیم ارزشی متعالی را تجربه کنیم که منیت خودخواهانهٔ ما را به چالش بکشد. به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند بار دیگر به زمین همچون موجودیتی مقدس احترام بگذاریم، و از بهره‌گیری صرف از آن به‌عنوان یک «منبع» بپرهیزیم. این موضوع بسیار مهم است، چون اگر دست به نوعی انقلاب معنوی نزنیم که بتواند همپای نبوغ فناوری ما حرکت کند، سیاره‌مان را حفظ نخواهیم کرد.
Azadehana
به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند خود را نه با قبیلهٔ قومی، ملی یا ایدئولوژیک‌مان، بلکه با همهٔ همنوعان‌مان همذات کنیم. به اسطوره‌هایی نیاز داریم که به ما کمک کنند اهمیت همدردی را دریابیم؛ عنصری که در دنیای عقلانی و عمل‌گرای ما به قدر کافی بارور یا کارآمد نیست.
Azadehana
ما هنوز هم در آرزوی «فراتر رفتن» از محیط بلاواسطهٔ خود و ورود به یک ساحت وجودی «تمام وقت» و فشرده‌تر به سر می‌بریم. ما سعی می‌کنیم با استفاده از هنر، موسیقی راک، مواد مخدر و یا چشم‌انداز بزرگ‌تری از زندگی در فیلم‌ها به این بعد وارد شویم. ما هنوز در جستجوی قهرمانان هستیم. الویس پریسلی و پرنسس دایانا، هر دو، به موجودات اسطوره‌ای فوری و حتی به موضوع‌هایی برای آئین‌های دینی تبدیل شدند. اما در این مداهنه نوعی عدم توازن وجود دارد. هدف اسطورهٔ قهرمان این نبود که شمایلی پدید آورد تا آن را ستایش کنیم، بلکه قصد آن بود که به رگ قهرمانی درون ما جاری شود.
Azadehana
ما سعی می‌کنیم با استفاده از هنر، موسیقی راک، مواد مخدر و یا چشم‌انداز بزرگ‌تری از زندگی در فیلم‌ها به این بعد وارد شویم. ما هنوز در جستجوی قهرمانان هستیم. الویس پریسلی و پرنسس دایانا، هر دو، به موجودات اسطوره‌ای فوری و حتی به موضوع‌هایی برای آئین‌های دینی تبدیل شدند. اما در این مداهنه نوعی عدم توازن وجود دارد. هدف اسطورهٔ قهرمان این نبود که شمایلی پدید آورد تا آن را ستایش کنیم، بلکه قصد آن بود که به رگ قهرمانی درون ما جاری شود.
Azadehana
در هیچ فرهنگ دیگری افراد با این ترس‌های حل نشده، در میانهٔ یک مناسک گذر یا تشرف آرام نمی‌نشستند. اما این کاری است که ما در غیبت یک اسطوره‌شناسی معتبر ناگزیر از انجام آن هستیم. در نفی جاری اسطوره نوعی ریاضت‌کشی تکان دهنده و حتی قهرمانانه وجود دارد. اما شیوه‌های تفکر کاملاً خطی، منطقی و تاریخی ما را از درمان‌ها و تمهیداتی محروم می‌کند که به زنان و مردان امکان می‌داد به منظور زیستن با رویدادهای غیر قابل قبول، به طور کامل به منابع انسانی خود متکی باشند.
Azadehana
اضطراب مدرن صرفاً نتیجهٔ روان‌پریشی‌های هوس‌بازانه نیست. ما با چیزی بی‌سابقه مواجهیم. جوامع دیگر، مرگ را نوعی گذار به شیوه‌های دیگری از هستی می‌دیدند. آنها مدافع دیدگاه ساده‌انگارانه و تصورات عامیانه از زندگی پس از مرگ نبودند، بلکه مناسک و اسطوره‌هایی به وجود آورده بودند که به مردم کمک می‌کرد با ناگفتنی روبه‌رو شوند.
Azadehana
اضطراب مدرن صرفاً نتیجهٔ روان‌پریشی‌های هوس‌بازانه نیست. ما با چیزی بی‌سابقه مواجهیم. جوامع دیگر، مرگ را نوعی گذار به شیوه‌های دیگری از هستی می‌دیدند. آنها مدافع دیدگاه ساده‌انگارانه و تصورات عامیانه از زندگی پس از مرگ نبودند، بلکه مناسک و اسطوره‌هایی به وجود آورده بودند که به مردم کمک می‌کرد با ناگفتنی روبه‌رو شوند.
Azadehana
آشوویتس، گولاک و بوسنی، آنچه را که می‌توانست در فقدان همهٔ مفاهیم مقدس اتفاق بیفتد آشکار ساخت. ما یاد گرفتیم که آموزش عقلانی بشر را از بربریت نجات نخواهد داد، و اردوگاه مرگ می‌تواند در نزدیکی یک دانشگاه بزرگ بر پا شود.
Azadehana
اندیشه و عمل اسطوره‌ای به مردم کمک می‌کرد که با چشم‌انداز خاموشی و نیستی روبه‌رو و با مراتبی از پذیرش در آن وارد شوند. بدون این رشته، برای بسیاری از مردم پرهیز از نومیدی دشوار بود.
Azadehana
دیوانهٔ تمثیل نیچه در علم شاد، عقیده دارد که مرگ خدا بشریت را از ریشه‌های خود جدا کرده است.
Azadehana

حجم

۱۰۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۰۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد