بریدههایی از کتاب ولگردان
۴٫۱
(۱۱)
هر چه هم انسان بیشتر بفهمد، بیشتر نیکیها را تشخیص میدهد و میبیند.
ـ باور کنید، چنین است!
پویا پانا
همیشه چنان رفتار کن، که گویی هیچکس بهتر از تو و هیچکس بدتر از تو نیست. این عمل صحیح خواهد بود.
پویا پانا
پدرم وقتی که به هوش آمد، نگاهی به طرف ساحل نمود و گفت:
ـ فرزند، قضیه بسیار مهم و خطرناک است!
☽ოყ♡ოσσŋ☾
پاروها را برداشت و بانگ زد:
ـ گویدو! مواظب خودت باش،
☽ოყ♡ოσσŋ☾
درود بر جنون شجاعان.
جنون شجاعان عقل و تدبیر زندگی است: ای شاهین بیپروا، تو در جنگ با دشمنان خود، خونت را از کف دادی... اما زمانی فرا خواهد رسدی که قطرههای خون تو، مانند جرقههای گرم و سوزان، در تاریکیهای زندگی شعلهور خواهند شد: وای بسا دلهای تشنه آزادی و حقیقت را نورانی خواهند کرد.
بمیر!... تو در سرود دلیران و نیرومندان، عبرت و سرمشق جاندار و بانک فاتحانه آزادی و حقیقت خواهی بود.
درود بر جنون شجاعان!...
مهتاب
یک انسان سیر حیوان بیشعوری است که هرگز نسبت به گرسنه رحم ندارد. زیرا از رنجها و مشقتهای او بیخبر است.
Anonymous
هرگز دربارهی انسانی خیال مکن که صفات بد او بیش از صفات نیک او است. فکر کن، که صفات نیکش بیشتر است. این فکر مطابق با حقیقت خواهد بود! مردم آن چیزی را عرضه میدارند، که از آنها تقاضا میکنند.
پویا پانا
آه زندگی کردن، بدون آنکه چیزی در اطراف آدمی تغییر کند، چه دردناک و تلخ است. اگر یکچنین یکنواختی و عدم تنوع، به کشتن روح انسانی موفق نشود، زندگی، بیش از پیش تلختر و دردناکتر میگردد.
پویا پانا
او آزادی خویش را بیش از من دوست دارد؛ اما من او را بیش از آزادی خود دوست دارم،
پویا پانا
آیا کسی هست که بگوید چرا زنده است؟ نه، هیچکس، شاهین من هرگز این پرسش را از خویشتن نباید کرد. زندگی کن، راه برو، و همیشه گرداگرد خویش را بنگر؛ در این صورت هرگز دچار ملال و خستگی نخواهی شد.
پویا پانا
آیا کسی هست که بگوید چرا زنده است؟ نه، هیچکس، شاهین من هرگز این پرسش را از خویشتن نباید کرد. زندگی کن، راه برو، و همیشه گرداگرد خویش را بنگر؛ در این صورت هرگز دچار ملال و خستگی نخواهی شد.
پویا پانا
جنون شجاعان عقل و تدبیر زندگی است
پویا پانا
هیچ آرزویی نداریم مگر اندیشیدن و نگریستن.
پویا پانا
آیا فکر میکنی که مردم چرا صدقه میدهند؟ عزیزم، نه از راه رحم و مروت است، بلکه برای آرامش و آسایش وجدانشان است! تکه نانی به تو میدهند، برای آنکه وقتی خودشان میخورند شرمسار و خجل نباشند. یک انسان سیر حیوان بیشعوری است که هرگز نسبت به گرسنه رحم ندارد. زیرا از رنجها و مشقتهای او بیخبر است. انسان سیر و انسان گرسنه دشمن یکدیگرند. هر یک از این دو، تا جاودان مانع آن دیگری خواهد بود. بدین جهت است که رحم و تفاهم احوال دوجانبه برای آنها غیرممکن میباشد، گدا در نظر سیر، گل و لایی بر سر راهش بیش نیست.
پویا پانا
زنجرهها صدا میکنند.
گویی هزاران هزار تار فولادین میان برگهای انبوه زیتونها کشیدهاند، باد برگهای زبر را تکان میدهد، برگها به آن تارها میخورند و این برخوردهای سبک و دائمی، تمام فضا و هوای داغ را پر از آن صداهای سکرآور میکند.
این هنوز موسیقی نیست، اما چنین به نظر میرسد، که دستهای نامریی، صدها عود و ارغنون غیبی و ناپیدا را کوک میکنند و انسان با نهایت بیصبری انتظار میکشد، که هر آن لحظه سکوت کامل فرا رسد، پس از آنهم آهنگ سرود ستایش خورشید و آسمان و دریا به وسیله دسته سازهای سیمی نواخته شود.
☽ოყ♡ოσσŋ☾
انسان سیر و انسان گرسنه دشمن یکدیگرند
Anonymous
حجم
۲۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۲۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد