بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بنفش مایل به لیمویی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بنفش مایل به لیمویی

بریده‌هایی از کتاب بنفش مایل به لیمویی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۱۲ رأی
۳٫۳
(۱۲)
غم‌انگیز است. با کسی تنها شده‌ام که می‌شناسمش و به صدها دلیل نمی‌توانم با او حرف بزنم. چه کسی گفته زمان همه‌چیز را حل می‌کند؟ گاهی هم آدم‌ها را از یکدیگر دور می‌کند، بینشان فاصله می‌اندازد و نمک می‌شود بر زخم‌های کهنه.
Hana
گفت: «پشیمانم» گفتم: «می‌بخشم، اما فراموش نمی‌کنم.» فراموش نکردم. حالا اما خسته‌ام. دلم می‌خواهد همین‌جا در خیابان شانزلیزه روی پله یکی از همین مغازه‌های باکلاس بنشینم و گریه کنم، اما حتی بغض هم ندارم. مضطربم. همه‌چیز این زندگی در آستانه فروپاشی است؛ هم من می‌دانم و هم نادر می‌داند. فقط به روی خودمان نمی‌آوریم.
Hana
آدم‌هایی شیفته تاریخ‌اند که چیزهایی را در گذشته جا گذاشته‌اند.
نارسیس
پنهانکاری مثل دروغی است که بی‌سرانجام مانده باشد و من از چیزهای بی‌سرانجام به اضطراب می‌افتم.
نارسیس
دلم برای خودم می‌سوزد. از این دلبستگی‌های اشتباه حالم به هم می‌خورد. همه عمر به آدم‌های اشتباه چسبیدم. آن‌هایی را خواسته‌ام که من را نادیده گرفته‌اند و آن‌هایی را که من را دیده‌اند نخواسته‌ام. به قول بابا، آدم باید عزت‌نفس داشته باشد؛ چیزی که هیچ‌وقت نداشته‌امش! لااقل جلو آدم‌هایی که دلبسته‌شان بوده‌ام نداشته‌ام.
Hana
بعضی‌ها شاید خود درد نباشند اما مثل جای زخمی قدیمی‌اند که همیشه با تو می‌مانند و یادت می‌اندازند روزگاری بابتش درد بسیاری را تحمل کرده‌ای. آدم زمانی متوجه عمق دردش می‌شود که آن را پشت سر گذاشته باشد. آن وقت است که با دیدن جای آن زخم دردش را به یاد می‌آوری.
Hana
گریه‌ای که قرار نیست بعدش حالم بهتر شود. گریه‌ای از جنس یک خداحافظی طولانی.
Hana
زندگی آدم تا یک مقطعی خوب است اما خوشی‌ها ماندنی نیستند؛ درست وقتی انتظارش را نداری طوفانی از راه می‌رسد و همه‌چیز را ویران می‌کند.
Hana
هیچ‌چیز زندگی را نمی‌شود از قبل تعیین کرد. زندگی ریاضی نیست. همه‌چیز به آن شکلی که انتظارش را نداری اتفاق می‌افتد؛ اصلا زندگی همین است.
Hana
مگر چیزی نفرت‌انگیزتر از این داریم که بخواهی فریاد بزنی اما صدا در گلویت قفل شود؟
Hana
مگر خودم لذت بردن از زندگی را بلدم؟ مگر تا به حال چیزی عمیقاً خوشحالم کرده؟ مگر نه این‌که همیشه فقط ادای آدم‌های خوشحال را درآورده‌ام بی‌آن‌که شادی را واقعاً احساس کرده باشم؟
Hana
زخمی که با گذر زمان خوب نشود، رفته‌رفته عمیق‌تر می‌شود.
نارسیس
آدم‌ها هیچ دعوایی را با مطرح کردن مشکل اصلی‌شان شروع نمی‌کنند. آن‌ها دعوا را با بهانه‌ای واهی آغاز می‌کنند و به‌تدریج به اصلِ موضوع می‌رسند؛ به همان چیزی که مثل خوره روحشان را می‌خورد، همان چیزی که مدت‌ها انکارش کرده‌اند؛ آن‌قدر نادیده‌اش گرفته‌اند تا در نهایت مثل آتشفشان فوران کند.
Hana
با آن که قلباً آدم دیکتاتورمآبی نبودم، رفتارم از هرچه دیکتاتور بدتر بود. خیال می‌کردم موظفم به هر قیمتی آدم‌ها را نجات بدهم، حتی اگر خودشان نمی‌خواستند.
Hana
همه مشکل از سقف است، سقف لعنتی! آدم‌ها قبل از این‌که بروند زیر یک سقف با هم خوش‌اند. تا وقتی زیر یک سقف هستند نمی‌توانند همدیگر را تحمل کنند. بعد که سقف کنار می‌رود بدون این‌که کسی یادشان بدهد دوباره با هم مهربان می‌شوند. عیب و ایرادهای همدیگر را یادشان می‌رود. برای هم محترم می‌شوند.
Hana
این‌همه خشم از کجا می‌آید؟ خشم مشترکی که حالا هر دو احساسش می‌کنیم و دیگر هیچ‌کدام اصراری بر پنهان کردنش نداریم.
Hana
درست در روزهای بی‌حسی مطلق و کرختی نامطبوع آمد وسط زندگی‌ام و من را با همان بی‌حسی و کرختی و بی‌خیالی و بوی سیگار و ریش اصلاح‌نشده و قلب خالی از عشق پذیرفت.
Hana
این قانون معیوب زندگی است؛ همه‌چیزش جابه‌جاست. همه‌چیز خیلی دیر آن‌طوری می‌شود که باید باشد.
Hana

حجم

۳۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

حجم

۳۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۱ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
۴۷,۴۰۰
۴۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد