نظام دموکراسی یا حکومت براساس دموکراسی بر سه اصل بنیادی استوار است: عزل و نصب حکومت توسط مردم، محدودیت قدرت حکومت به قانون، و بالاخره پاسخگو بودن و نظارتپذیر بودن حکومت از سوی نهادهای منتخب مردم و مستقل از حکومت.
pedram
غربستیزان امروزی همان قدر نسبت به غرب و شناخت بنیانهای فکری و معرفتی آن بیگانهاند که غرب باوران عصر مشروطه بودند.
ناصری
نخستین پیشفرض دموکراسی که شاید بتوان آن را زیربناییترین نامید باز میگردد به نگاه به انسان و ذات او. در مناقشه تاریخی میان اینکه آیا انسان ذاتاً فاسد، متجاوز، ظالم، سرکش و طغیانگر و در یک کلام «گرگ» میباشد و یا آنکه برعکس به حق خود قانع بوده و در پی ظلم و شقاوت و فساد نبوده و به حقوق و داراییهای دیگران احترام گذارده و در پی تصاحب آنان برنیامده و فاقد خوی تجاوزگری میباشد، دموکراسی اعتقاد به دیدگاه دوم دارد. دموکراسی معتقد است که انسان ذاتاً تجاوزگر نیست بنابراین نیازی به کنترل و مراقبت ندارد. لذا نیازی به این نیست که یک نهاد قدرتمندی به نام حکومت ایجاد شود تا انسان را کنترل نموده و جلوی تجاوز و زورگویی او را نسبت به انسانهای دیگر بگیرد.
احسان رضاپور
حکومت نه یک امر واجب، آسمانی، فوق بشری و مقدس است و نه وظیفه هدایت و ارشاد انسان را برعهده دارد و نه عهدهدار تهذیب اخلاقی و تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان میباشد. وظیفه آن صرفاً محدود میشود به ایجاد امنیت انسان آن هم در چارچوب قوانین و مقرراتی که خود انسانها برای بهبود و آسایش زندگیشان وضع کردهاند.
احسان رضاپور
حرف اساسی من در سخنرانیام آن بود که مرحوم شریعتی به دموکراسی اعتقادی نداشته.
احسان رضاپور