بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مرگ در ونیز | طاقچه
کتاب مرگ در ونیز اثر توماس مان

بریده‌هایی از کتاب مرگ در ونیز

۳٫۴
(۲۵)
از تنهایی زیبایی پدید می‌آید، زیبایی شگفت‌انگیز و افسون‌ساز، شعر. ولی تنهایی نتایج مردود و ناپسندی هم به بار می‌آورد، پوچی ناخوش‌آیند و نامجاز.
پویا پانا
آنچه او در پی‌اش بود، احساس بی‌پیوندی در سرزمین بیگانه بود
ali73
اندکی شراب سری خسته را مست می‌کند.
پویا پانا
به خاطر نیازش، که نیاز هنرمند پرکار بود، هنرمندی که از گوناگونی طاقت‌فرسای پدیده‌ها در یکسانی پرهیبت طبیعت پناه می‌جوید ــ به خاطر تمایلی ممنوع، که درست در جهت مخالف وظیفه‌اش بود و از همین‌رو از نیروی وسوسه برخوردار، تمایل به بی‌کرانه بی‌پیکر، به بی‌نهایت، به عدم.
Kaveh
داستان کسانی را می‌سرود، که در حال از پای افتادن به کار خود ادامه می‌دهند. آنها که زیر سنگینی بارِ کار، تن کوفته را همچنان بر سر پا نگهداشته‌اند، او داستانسرای همه بندگان کار و آفرینش بود، آنها با جسم ضعیف و امکانات ناچیز، به نیروی شور ارادی و باهوشیاری و خودگردانی دست کم تا مدّتی نشانه‌هایی از عظمت از خود به ظهور می‌رسانند.
زهرا موحد
داستان کسانی را می‌سرود، که در حال از پای افتادن به کار خود ادامه می‌دهند. آنها که زیر سنگینی بارِ کار، تن کوفته را همچنان بر سر پا نگهداشته‌اند، او داستانسرای همه بندگان کار و آفرینش بود، آنها با جسم ضعیف و امکانات ناچیز، به نیروی شور ارادی و باهوشیاری و خودگردانی دست کم تا مدّتی نشانه‌هایی از عظمت از خود به ظهور می‌رسانند.
زهرا موحد
هنرمندان «ماجراجویان حقیر احساس» خوانده می‌شوند ــ که تمام این سفر را می‌توان یک ماجراجویی با احساس خواند
maryam
عجیب‌تر و دشوارتر از رابطه انسان‌هایی که تنها به نگاه هم‌دیگر را می‌شناسند، هیچ نیست ــ انسان‌هایی که هر روز و هر ساعت به هم برمی‌خورند، به هم نگاه می‌کنند، و در همان حال از اجبار آداب یا تصور بیهوده ناچارند، بدون کلامی یا سلامی به وضعیت بیگانگی و بی‌ارتباطی‌شان با هم ادامه دهند. میانشان درد بیقراری کنجکاوی حاکم است، عصبیت تمنای ارضا ناشده آشنایی و نیاز سرکوب شده داد و ستد و به‌خصوص گونه‌ای احترام آمیخته به هیجان. چون انسان به انسان دیگر احترام می‌گذارد و دوستش دارد، تا آنگاه که از قضاوت درباره‌اش ناتوان است، و شیفتگی محصول شناخت ناقص است.
نیک وایلد
مشاهدات و تأثّرات انسان تنها و خاموش در عین آنکه مبهم‌تر از تأمّلات اشخاص اجتماعی است، نافذتر نیز هست. افکارش سنگین‌تر و عجیب‌تر است و هرگز نیز از نشانه‌ای از غم بری نیست. صحنه‌ها و مشاهداتی که معمولا به نگاهی، خنده‌ای و اظهارنظری از آن می‌گذرند، افکار او را بیش از آنچه باید به خود مشغول می‌کنند، در سکوت و خاموشی عمق می‌گیرند، معنی می‌یابند، به حادثه بدل می‌شوند و به صورت خاطره پراحساس یک ماجرا درمی‌آیند. از تنهایی زیبایی پدید می‌آید، زیبایی شگفت‌انگیز و افسون‌ساز، شعر.
نیک وایلد
در همان حال صورتش حالت خوابی عمیق به خود گرفت. ولی بر او چنین می‌نمود که گفتی آن روح رنگ پریده محبوب از آن مکان دور به او لبخند می‌زند و برایش دست تکان می‌دهد؛ گفتی دست از پهلو بلند کرده به دوردست اشاره می‌کند، و خود سبک‌گام و سبکبال به سوی آن دنیای پربشارت دهشتناک پیش می‌رود. و ــ چنانکه پیش‌تر نیز اغلب چنین کرده بود ــ تکانی به خود داد، که در پی‌اش به راه افتد. دقیقه‌ها گذشت، تا به کمک آن میهمان هتل، که در صندلی‌اش به یکسو فروافتاده بود، شتافتند. او را به اطاقش بردند. و همان روز دنیایی از خبر مرگش غرق در ماتم شد و به احترامش در سوک نشست.
pegahl

حجم

۱۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

حجم

۱۴۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

قیمت:
۴۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد