بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هفت‌تیرکش | طاقچه
تصویر جلد کتاب هفت‌تیرکش

بریده‌هایی از کتاب هفت‌تیرکش

۲٫۴
(۸)
«زیبا بود؟ کشورت... سرزمینت؟» «خیلی زیبا بود. مزارع و رودخونه‌های زیبا و صبحای مه‌آلودی داشت. اما اینا فقط زیبایی ظاهریه. مادرم می‌گفت نظم، عشق و نور زیبایی‌های واقعی‌ان.»
Hanieh Sadat Shobeiri
رسم دنیاست که یک جایی پیشرفتت را کند می‌کند تا بفهمی رئیس کیست.
mimbaran
گفت. «چوب جمع کن، هفت‌تیرکش. این قسمت از کوهستان آروم به نظر می‌رسه. اما این بالا، تیر سرما تا مغز استخون آدم پیش می‌ره. اینجا مکان مرگه.» هفت‌تیرکش گفت. «می‌کشمت.» «نه، تو این کارو نمی‌کنی. نمی‌تونی. اما می‌تونی چوبا رو جمع کنی تا یاد اسحاق بیفتی.»
Hanieh Sadat Shobeiri

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۳۱ صفحه

قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد