بریده‌هایی از کتاب هاگوارتز: یک راهنمای ناقص و غیرقابل اطمینان

بیایید با مکانی که هری پاتر هیچگاه وارد آن نشده، شروع کنیم: اتاق عمومی هافلپاف، خانه دلهای مهربان و سخت‌کوش هاگوارتز

همانطور که از منابع تاریخی و شواهد حکاکی شده روی چوب فهمیدیم، دانش‌آموزان هاگوارتز از هر راهی برای رسیدن به مدرسه استفاده میکردند. بعضی‌ها با استفاده از جارو دستی (یه راه مشکل برای وقتی که چمدان و حیوانات رو حمل میکنید)، بعضی‌ها با گاری‌های سحر آمیز و کمی بعدتر، با کالسکه‌ها. بعضی‌ها سعی در آپارات کردن داشتند (اغلب با مشکلات بدی مواجه می‌شدند، چرا که قلعه و زمین‌های اطرافش با افسون‌های ضد آپارات محصور بودند)،

این‌یک راهنما نیست و کامل هم نیست. اما شما حالا با خیلی از رازهای مدرسه آشنا شدید. شما را با‌این نصیحت‌های کوچک تنها میزاریم: آروم قدم بردارین وقتی از زمان برگردان استفاده میکنین. دنبال تالار اسرار نگردین – مگه‌اینکه به زبون مارها صحبت کنین – و خیلی معطل آینه نفاق‌انگیز نشید.

مراقب چیزهایی باشیم که از خودمون‌ایجادش میکنیم. برای هر سودی،‌یک ضرری وجود دارد

همونطور که ذهن انسان نمیتواند زمان رو درک کند، نمیتواند خسارتی رو درک کنه که ما با دخالت در قوانین زمان‌ایجاد میکنیم.

در فرهنگ عامه، شمشیر‌های سحر آمیز زیادی وجود دارد. شمشیر ناوودو،‌یکی از چهار گنجینه افسانه‌ای مردم دانو، موقع بیرون آمدن از غلافش شکست ناپذیر بود.

پروفسور آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور، گفته حتی خودش هم از همه‌ی رازهای مدرسه خبر نداره.. پس از ما چه انتظاری دارید؟

سنگ جادو تنها چیزی نبوده که هری موقع نیاز داشتنش به آن دسترسی پیدا کرده. شمشیر گریفیندور که توسط اجنه ساخته و تزیین شده با‌یاقوت و متعلق به گودریگ گریفیندور پایه گذار گریفیندور هست هم‌یکی از‌این اجسام بوده. وقتی ظاهر شد که هری شک داشت که‌یک گریفیندوری واقعی هست‌یا نه و همانطور که دامبلدور گفته: "فقط‌یک گریفیندوری واقعی میتونه شمشیر رو از کلاه بیرون بکشه هری.

معمولا تعدادی افراد لباس شخصی استخدام شده توسط وزارت جادو در محل وجود دارد تا ذهن ماگل‌هارو پاکسازی کنند.

این فقط‌یک نمونه از راه‌های نوشتن رمان فانتزی هست. مراقب چیزهایی باشیم که از خودمون‌ایجادش میکنیم. برای هر سودی،‌یک ضرری وجود دارد