بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب موهبت کامل‌ نبودن | صفحه ۴۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب موهبت کامل‌ نبودن

بریده‌هایی از کتاب موهبت کامل‌ نبودن

نویسنده:برنه براون
امتیاز:
۳.۵از ۲۲۴ رأی
۳٫۵
(۲۲۴)
اولین چیزی که به محض بیدار شدن به ذهن من و بسیاری از افراد دیگر می‌رسد، این است که به اندازه کافی نخوابیده‌ام، فکر بعدی این است که وقت زیادی ندارم. درست یا نادرست، فکر کافی نبودن، حتی قبل از آنکه فرصت بررسی آن را پیدا کنیم، به‌طور خودکار به ذهن ما هجوم می‌آورد. ما اکثر ساعات و روزهای عمر خود می‌گوییم، می‌شنویم یا نگرانیم که به اندازه کافی... نداریم. به اندازه کافی ورزش نمی کنیم. به اندازه کافی کار نمی‌کنیم. به اندازه کافی درآمد نداریم. به اندازه کافی قدرت نداریم. به اندازه کافی عرصه‌ای برای فعالیت نداریم. به اندازه کافی تعطیلات نداریم. به اندازه کافی پول نداریم ــ همیشه این‌طور بوده و خواهد بود. بله ما به اندازه کافی لاغر، باهوش، کامل، متناسب، تحصیل‌کرده، موفق یا ثروتمند نیستیم ــ همیشه همین‌طور بوده.
mozhgan
برای اکثر ما پیش آمده است که درست در لحظه لمس شادی، احساس آسیب‌پذیری بر ما غلبه کند و ما را به سمت ترس سوق دهد. اگر با احساس آسیب‌پذیری و ضعف خود روبه‌رو نشویم و آن را به قدرشناسی و سپاسگزاری تبدیل نکنیم، دوست داشتن‌های ما با ترس از فقدان توأم خواهد بود. اگر بخواهم آنچه را که درباره ترس و شادی یاد گرفته‌ام، خلاصه کنم باید بگویم: تاریکی نور را از بین نمی‌برد، بلکه آن را تعریف می‌کند. این ترس از تاریکی است که شادی را به ظلمت می‌راند.
mozhgan
به نظر من زندگی شاد از لحظه‌هایی ساخته می‌شود که با ریسمان اعتماد، شکرگزاری، الهام و ایمان با ظرافت به‌هم پیوند می‌خورند.
mozhgan
شادی امری دائمی نیست. شادی معمولاً در اوقات و لحظه‌هایی معمولی به سراغ ما می‌آید. گاه صرفا به این دلیل از جوشش شادی غفلت می‌ورزیم که برای رسیدن به لحظه‌های فوق‌العاده خود را بیش‌ازحد درگیر می‌کنیم و گاه آن‌قدر از تاریکی می‌ترسیم که جرئت لذت بردن از نور را از دست می‌دهیم. زندگی شاد به این معنی نیست که همواره غرق در نور شادی باشد، چرا که در نهایت غیرقابل تحمل می‌شود.
mozhgan
شادی، فضیلتِ سالک مبتدی نیست، بلکه فضیلتی است که در رأس قرار می‌گیرد. علاوه بر این، نقطه مقابل آن نه غم، بلکه ترس است. البته ما، هم به شادی نیاز داریم و هم به خوشی. به عقیده من ایجاد زمینه شناخت و تجربه خوشی نیز اهمیت دارد، اما علاوه بر ایجاد خوشی در زندگی، نیازمند فعالیت‌های معنوی‌ای هستیم که ما را به شادمانی و به‌ویژه قدرشناسی و شکرگزاری رهنمون شوند
mozhgan
«خوشحالی به شرایط و موقعیت بستگی دارد، اما شادی به نوع نگرش و شکرگزاری.» نکته دیگری که آموختم این بود که شادی و خوشحالی همیشگی نیستند یعنی هیچ‌کس نیست که همیشه شاد یا همیشه خوشحال باشد. هر دو تجربه، گاه می‌آیند و گاه می‌روند. خوشحالی به شرایط و رویدادهای بیرونی بستگی دارد و با افت‌وخیز شرایط، دچار شدت و ضعف می‌شود. حال آنکه، به‌نظر می‌رسد شادی پیوسته به روح است و شکرگزاری به قلب بسته شده است. تجربه حقیقی شادی ــ این لذت و احساس عمیق معنوی ــ بسیار حساس و آسیب‌پذیر است.
mozhgan
شادی چیست؟ به نظر من شادی یک گام فراتر از خوشحالی است. خوشحالی نوعی جوّ یا حال و هوایی است که گاه، وقتی خوش‌شانس باشید، مدتی را در آن سر می‌کنید، حال آنکه شادی نوری است که شما را سرشار از امید، ایمان و عشق می‌کند. ـ آدلا راجرز سن جونز
mozhgan
خوشحالی، به‌عنوان یک هیجان انسانیِ وابسته به موقعیت، با شادی به‌عنوان شیوه‌ای معنوی برای درگیری و ایفای نقش در زندگی (که با تمرین شکرگزاری مرتبط است)، تفاوت دارد.
mozhgan
اگر بخواهم احساس تعلق حقیقی را تجربه کنم، باید خود واقعی‌ام را بروز دهم و این کار ممکن نمی‌شود مگر آنکه عشق به خود را تمرین کنم.
mozhgan
فقدان هدف، معنا و فلسفه‌ای برای زندگی باعث می‌شود تا به سهولت در دام ناامیدی اسیر شویم، از روبه‌رو شدن با هیجان‌های آزاردهنده اجتناب کنیم، زیر بار ناملایمات خم شویم و در چالش‌های زندگی خود را کوچک، ناتوان و بازنده بپنداریم. قلبِ معنویت، پیوند و اتصال است. اگر خود را در پیوندی ناگسستنی احساس کنیم، هرگز احساس تنهایی نمی‌کنیم.
mozhgan
معنویت به آیین و مذهب خاصی مربوط نمی‌شود. تمرین معنویت آلام و جراحات درون را التیام می‌بخشد و تاب‌آوری را تقویت می‌کند. برای من معنویت یعنی پیوند و اتصال به خدا، و من این پیوند را از طریق طبیعت، شرکت در اجتماعات مذهبی و موسیقی برقرار می‌کنم. ما باید معنویت را به‌گونه‌ای تعریف کنیم که به ما انگیزه و الهام دهد.
mozhgan
«آیا معنویت شرط لازم برای تاب‌آوری است؟» و من می‌گویم بله. احساس ناامیدی، ترس، تقصیر، رنج، ناراحتی، آسیب‌پذیری، ضعف و عدم پیوند با دیگران مانع از تاب‌آوری می‌شوند. تنها تجربه بزرگ و نیرومندی که می‌تواند در مقابل چنین فهرستی بایستد این اعتقاد است که همه ما در این ماجرا مثل هم هستیم و چیزی بزرگ‌تر و فراتر از ما این توان را دارد که عشق و شفقت را به زندگی ما هدیه کند.
mozhgan
تشخیص رنج ناشی از ضعف و آسیب‌پذیری و لمس کردن آن، زندگی توأم با شادی، شکرگزاری و لطف را هم به ما می‌آموزد. علاوه‌براین یاد گرفته‌ام که رویارویی با رنج و لمس کردن بیم‌آورِ آن مستلزم تاب‌آوری و معنویت است.
mozhgan
هرگز نمی‌توانیم در انکار و فرار از احساسات آزاردهنده‌مان آزادانه عمل کنیم و دست به انتخاب بزنیم. هیجان‌های ما در طول یک پیوستار قرار دارند و با فرار از تاریکی از نور هم دور می‌شویم.
mozhgan
وقتی یاد گرفتم از دیدگاه ضعف و آسیب‌پذیری (و نه از دیدگاه اعتیاد) به احساسات و عادات رفتاری‌ام نگاه کنم، کم‌کم زندگی‌ام متحول شد. این دیدگاه، تعهدم به پاک ماندن و اجتناب از بازگشت، سلامت و معنویت را نیز تقویت می‌کرد. حالا قطعا می‌توانم بگویم: «سلام، اسم من برنه است و امروز می‌خواهم با آسیب‌پذیری و لغزشم در مقابل کلوچه میوه‌ای، سیگار و هفت ساعت استفاده از فیس‌بوک مبارزه کنم» . این اعتراف در عین آزاردهنده بودنش، صادقانه است.
mozhgan
همه ما سعی می‌کنیم به‌نحوی از روبه‌رو شدن با احساسات خود فرار کنیم و رنج خود را تخفیف دهیم. نکته مهم این است که از خود بپرسیم آیا این عادت رفتاری ما (پرخوری، ولخرجی، قمار، فرشته نجات بودن، شایعه‌پراکنی، مشغله زیاد، کمال‌گرایی، سیگار و غیر آن) مانعی برای اصالت ماست؟ آیا این رفتار مانع از آن است که از لحاظ احساسی صادق باشیم و حد و مرز تعیین کنیم؟ آیا مانع از آن است که احساس کافی بودن کنیم؟ آیا توسل به چنین رفتاری برای فرار یا پنهان ساختن واقعیت زندگی‌مان نیست؟
mozhgan
این تنها سیگار و مشروبات الکلی نبود که کنترل را از دستم می‌ربود، بلکه چیپس و نان موزی، ایمیل، کار، نگرانی دائم، برنامه‌ریزی، کمال‌گرایی و هر چیز دیگری که می‌توانست از رنج روبه‌رو شدن با احساس ضعف و آسیب‌پذیری‌ام بکاهد، مرا تحت سلطه خود قرار می‌داد. بعضی از دوستانم با ذکر عادت رفتاری خود با من همدلی می‌کردند: «هر وقت افسرده یا مضطرب می‌شوم، خرید می‌کنم» یا «اگر مرتب سرم به چیزی گرم نباشد دیوانه می‌شوم» .
mozhgan
از آنجا که مهارت روبه‌رو شدن با هیجان‌های آزاردهنده را یاد نگرفته بودم، اساسا سعی می‌کردم ناراحتی خود را با مصرف مشروبات الکلی تخفیف دهم
mozhgan
اکثر هیجان‌های منفی و شدید، شبیه به خارند. در تماس با آن‌ها درد و رنج را تجربه می‌کنیم و به صرف پیش‌بینی یا ترس از درد ناشی از آن‌ها، احساس آسیب‌پذیری و ضعف به سراغ ما می‌آید. اکثر ما از روبه‌رو شدن و لمس کردن این درد و رنج و یا عبور کردن از میان آن می‌گریزیم و به هر چیز که فورا ما را آرام کند متوسل می‌شویم: مشروبات الکلی، موادمخدر، روابط جنسی، ایجاد رابطه، پول، کار، دلسوزی برای این و آن، قمار، فعالیت و مشغله زیاد، روابط نامشروع، خرید، برنامه‌ریزی، کمال‌گرایی، تغییر پی‌درپی و اینترنت.
mozhgan
۱. اکثر ما (دانسته یا نادانسته) به رفتارهایی روی می‌آوریم که ما را نسبت به حس کردن هیجان‌های سخت بی‌حس می‌کنند و از فشار رنج، ناراحتی و ضعف ما می‌کاهند. ۲. روی آوردن به این رفتارهای تسکین‌بخش می‌تواند به شکل اعتیاد یا به‌عبارتی عادت رفتاری در آید. ۳. ما نمی‌توانیم به‌طور انتخابی بر بعضی از هیجان‌ها سرپوش بگذاریم، وقتی هیجان‌های آزاردهنده را خاموش می‌کنیم، بر هیجان‌های مفید و مثبت هم سرپوش می‌گذاریم.
mozhgan

حجم

۱۳۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

حجم

۱۳۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۵ صفحه

قیمت:
۶۴,۰۰۰
۵۷,۶۰۰
۱۰%
تومان