بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سایه های میان ما | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سایه های میان ما

بریده‌هایی از کتاب سایه های میان ما

انتشارات:نشر افرا
امتیاز:
۳.۷از ۸۱ رأی
۳٫۷
(۸۱)
«من دختر دومم. عملاً نادیده گرفته می‌شم. هیچ‌وقت به مهمونی‌ها و مراسم‌ها دعوت نمی‌شم. هیچ‌وقت واقعاً دیده نمی‌شم و بهم فکر نمی‌کنن. آرزو دارم واقعاً زندگی کنم. بخشی از همه‌چیز باشم.»
سمیرا میرزایی
چیزی درمورد تماشای دستور دادن وجود دارد که باعث می‌شود جریان خون در رگ‌هایم شدت بگیرد. چه قدرت فوق‌العاده‌ای دارد. انسان‌ها مجبورند بدون یک کلمه اعتراض از او اطاعت کنند. هر کاری که او دستور می‌دهد انجام می‌دهند. من این قدرت را می‌خواهم.
سمیرا میرزایی
کلایس بشکنی می‌زند و به پای تخت اشاره می‌کند. دمودوکوس با قیافه‌ای غمگین و سرشکسته بلند می‌شود و درعوض جلوی پاهایم دراز می‌کشد.
کاربر ۸۹۲۸۷۴۵
از کسی که هستی نترس. هرچی دوست داری بگو. همونی که دلت می‌خواد باش. سعی نکن کس دیگه‌ای باشی.
n re
وقتی زمانی را که با یکدیگر گذراندیم به یاد می‌آورم دوباره قلبم می‌شکند، وقتی به محبت‌ها و دستانش فکر می‌کنم، وقتی به حرف‌هایی که در گوشم زمزمه کرد فکر می‌کنم. اوه، من واقعاً عاشقش بودم.
سمیرا میرزایی
بیرون آوردن جسد هکتور از اتاقم پس از کشتنش کار سختی بود. تنها شانسی که آوردم این بود که در اتاقم به من اهانت کرد و همان‌جا نفس آخرش را کشید.
سمیرا میرزایی
تو داری با پادشاه نامزد می‌کنی. همین واقعیت به‌تنهایی تو رو به محبوب‌ترین دختر دنیا تبدیل می‌کنه.»
سمیرا میرزایی

حجم

۲۹۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

حجم

۲۹۳٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۸۰ صفحه

قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
۵۷,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد