بریده‌هایی از کتاب معجزه های خواربارفروشی نامیا

این آدم‌ها هیچ تفاوتی با بقیهٔ ما ندارن. همه‌شون یه سوراخ توی قلبشون دارن و یه چیز حیاتی داره از اون سوراخ نشت می‌کنه.

مهم نیست که امروز چقدر اوضاع بد است. فردا اوضاع خیلی بهتر خواهد بود.

اگر استعداد خاصی داشته باشی،‌ حتماً کسی متوجهت می‌شود.

به او گفتم: «من تو را بیشتر از هر کس دیگری دوست دارم و می‌خواهم تا زمانی که می‌توانیم، کنار هم باشیم. اگر کناره‌گیری از المپیک به هر طریقی زندگی تو را بهتر می‌کرد، حتی لحظهای از انجام این کار دریغ نمی‌کردم، اما تا زمانی‌که چنین تأثیری ندارد، نمی‌خواهم از رؤیای خودم دست بکشم. این رؤیا من را به کسی که هستم تبدیل کرد؛ همان کسی که تو عاشقش شدی. وقتی در زمین هستم، به‌هیچ‌وجه، حتی برای ل

در قطار به‌سمت خانه، چیزی به ذهنش خطور کرد؛ شاید جدایی همین باشد. مردم به‌خاطر دلیلی خاص از هم دور نمی‌شوند. خب، ممکن است دلیلی برایش پیدا کنید، اما فقط زمانی می‌توانید دلیلی بیابید که تصمیمتان را گرفته باشید. آن دلیل، بهانه‌ای سرسری است که بعد از اتفاق‌افتادن مطرح می‌شود. اگر آن‌ها هنوز دلشان به ادامه‌دادن بود و رابطه‌شان در معرض خطر بود، احتمالاً یک نفرشان پا پیش می‌گذاشت و سعی می‌کرد مشکلات را حل کند، اما وقتی کسی پا پیش نمی‌گذارد، معلوم است آن رابطه دیگر تمام شده است.

بعد از این‌همه سال خوندن نامه‌های مردم، یاد گرفتم بیشتر وقت‌ها خودشون جوابی برای مشکلشون دارن. دنبال توصیه‌ان، چون می‌خوان ببینن تصمیمی که دارن ازنظر بقیه درسته یا نه

«چرا؟ تو از کجا می‌دونی که اوضاع براش خوب پیش نمی‌ره؟» آتسویا توضیح داد: «چون برای بیشتر آدم‌ها خوب پیش نمی‌ره.

عقیدهٔ من این است که وقتی اوضاع ناجور می‌شود، باید بار آن را تنهایی به دوش بکشی.

به این حرف باور داشته باش: مهم نیست که امروز چقدر اوضاع بد است. فردا اوضاع خیلی بهتر خواهد بود.

شاید جدایی همین باشد. مردم به‌خاطر دلیلی خاص از هم دور نمی‌شوند. خب، ممکن است دلیلی برایش پیدا کنید، اما فقط زمانی می‌توانید دلیلی بیابید که تصمیمتان را گرفته باشید. آن دلیل، بهانه‌ای سرسری است که بعد از اتفاق‌افتادن مطرح می‌شود

داشتن نقشهٔ خالی یعنی می‌توانی هرطور دلت می‌خواهد آن را پر کنی. تصمیم با خودت است. همه‌چیز ممکن است. احتمالات بی‌نهایت هستند. داشتن نقشهٔ سفید عالی است.

قبل از این‌که سعی کنی روی یک پا هوم‌ران بزنی، هوم‌ران‌زدن روی دو پا را تمرین کن. اگر دو پا کافی نیست، یک پای دیگر قرض بگیر و با سه پا امتحان کن. این‌ها به کنار، برای شروع هدفی دست‌نیافتنی برای خودت نگذار.

این‌قدر سعی نکن قهرمان باشی

«بیشتر روزها داغونم، اما بعضی روزها بهتر از روزهای دیگه‌ن.»

قلب آن‌ها از هم دور شده بود. وقتی این اتفاق بیفتد، دیگر تلاش برای درست‌کردن اوضاع بی‌فایده است. کنار هم ماندن در آن وضعیت بیهوده بود.

‫وقتی بحث هنره، سنگ تموم بذار. به‌نظرش اگه موسیقی رو درست نشنوی، هیچ فایده‌ای نداره.»

مهم نیست که امروز چقدر اوضاع بد است. فردا اوضاع خیلی بهتر خواهد بود.

«بعد از این‌همه سال خوندن نامه‌های مردم، یاد گرفتم بیشتر وقت‌ها خودشون جوابی برای مشکلشون دارن. دنبال توصیه‌ان، چون می‌خوان ببینن تصمیمی که دارن ازنظر بقیه درسته یا نه. برای همینه که خیلی از مردم بعد از خوندن توصیهٔ من، برام جواب می‌فرستن. شاید راه‌حل دیگه‌ای توی ذهن خودشون بوده.»

وقتی از آقای نامیا پرسیدم بیشتر چه نوع سؤال‌هایی از او می‌پرسند، جواب داد عشق محبوب‌ترین موضوع است: «اما برای من این‌ها سخت‌ترین سؤال‌ها برای جواب‌دادن هستند.» شاید برای همین این کار آن‌قدرها هم ساده نیست.

برای من از مرگ دردناک‌تر است زنی را که دوست دارم وادار کنم از رؤیاهایش دست بکشد. حتی وقتی از هم دوریم، می‌دانم قلب‌هایمان با هم است. لازم نیست نگران چیزی باشیم. من می‌خواهم رؤیاهایت را دنبال کنی، بدون پشیمانی.»