بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه گینی | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه گینی

بریده‌هایی از کتاب سه گینی

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأی
۴٫۵
(۲)
گویا در سدهٔ نوزدهم تظاهر به نادانی اغلب تشویق می‌شد، به سبب اعتقاد رایج به این‌که خوشایند مردان تحصیل‌کرده است، و این از خشمی آشکار می‌شود که توماس گیسبورن در اثر آموزندهٔ خود در باب وظایف زنان (ص. ۲۷۸) نسبت به کسانی نشان می‌دهد که به زنان توصیه می‌کردند «با تمام توان مراقب باشند شریک زندگی‌شان از میزان توانایی‌ها و دانسته‌های آن‌ها بویی نبرد»، «این مصلحت‌اندیشی نیست، شیادی است. پنهان‌کاری است، کلاه‌برداری است...
☆Nostalgia☆
با دورنمای ازدواج بود که ذهن او تعلیم می‌دید. با دورنمای ازدواج بود که بر کلیدهای پیانو ضربه می‌زد، اما اجازه نداشت به ارکستر بپیوندد. از صحنه‌های محجوب خانگی نقاشی می‌کرد، اما اجازه نداشت از برهنگی چیزی بیاموزد. این کتاب را می‌خواند، اما اجازهٔ خواندن آن یکی را نداشت که جذاب بود و حرفی داشت. با دورنمای ازدواج بود که تنِ او پرورش می‌یافت، که برای او ندیمه می‌گرفتند، که خیابان‌ها را روی او بسته بودند؛ که دشت را روی او بسته بودند، که خلوت را از او دریغ می‌کردند ــ این‌همه به او تحمیل می‌شد تا تنِ خود را دست‌نخورده برای شوهر نگه دارد. در یک کلام، اندیشهٔ ازدواج بر هر چه می‌گفت، هر چه می‌اندیشید، هر کاری می‌کرد، ناظر بود.
☆Nostalgia☆
با دورنمای ازدواج بود که ذهن او تعلیم می‌دید. با دورنمای ازدواج بود که بر کلیدهای پیانو ضربه می‌زد، اما اجازه نداشت به ارکستر بپیوندد. از صحنه‌های محجوب خانگی نقاشی می‌کرد، اما اجازه نداشت از برهنگی چیزی بیاموزد. این کتاب را می‌خواند، اما اجازهٔ خواندن آن یکی را نداشت که جذاب بود و حرفی داشت. با دورنمای ازدواج بود که تنِ او پرورش می‌یافت، که برای او ندیمه می‌گرفتند، که خیابان‌ها را روی او بسته بودند؛ که دشت را روی او بسته بودند، که خلوت را از او دریغ می‌کردند ــ این‌همه به او تحمیل می‌شد تا تنِ خود را دست‌نخورده برای شوهر نگه دارد. در یک کلام، اندیشهٔ ازدواج بر هر چه می‌گفت، هر چه می‌اندیشید، هر کاری می‌کرد، ناظر بود.
☆Nostalgia☆
با دورنمای ازدواج بود که ذهن او تعلیم می‌دید. با دورنمای ازدواج بود که بر کلیدهای پیانو ضربه می‌زد، اما اجازه نداشت به ارکستر بپیوندد. از صحنه‌های محجوب خانگی نقاشی می‌کرد، اما اجازه نداشت از برهنگی چیزی بیاموزد. این کتاب را می‌خواند، اما اجازهٔ خواندن آن یکی را نداشت که جذاب بود و حرفی داشت. با دورنمای ازدواج بود که تنِ او پرورش می‌یافت، که برای او ندیمه می‌گرفتند، که خیابان‌ها را روی او بسته بودند؛ که دشت را روی او بسته بودند، که خلوت را از او دریغ می‌کردند ــ این‌همه به او تحمیل می‌شد تا تنِ خود را دست‌نخورده برای شوهر نگه دارد. در یک کلام، اندیشهٔ ازدواج بر هر چه می‌گفت، هر چه می‌اندیشید، هر کاری می‌کرد، ناظر بود.
☆Nostalgia☆
نفوذِ عظیم زنان در مردان همواره غیرمستقیم بوده است، و باید هم چنین باشد. مرد میل دارد فکر کند کاری که انجام می‌دهد خواست خودش است، اما در واقع کاری را می‌کند که زن از او می‌خواهد، اما زنِ عاقل همواره طوری رفتار می‌کند که مرد خیال کند سررشتهٔ امور را خودش به دست دارد. زنانی که می‌خواهند وارد سیاست شوند، بدون حق رأی از قدرت بیشتری برخوردارند چون می‌توانند بر عدهٔ زیادی از رای‌دهندگان تأثیر بگذارند.
☆Nostalgia☆
«امروز خطر واقعی برای صلح جهان همان صلح‌جویان‌اند. جنگ بد است اما از دست دادن شرافت به مراتب از آن بدتر.»
☆Nostalgia☆
چند غرایز کمابیش در زن و مرد یکسان است اما جنگیدن همواره رسم مردان بوده نه زنان. قوانین و آداب‌ورسوم، به صورت ذاتی یا تصادفی، این تفاوت را ایجاد کرده‌اند. تاریخ بشر کمتر انسانی را سراغ دارد که به ضرب گلولهٔ زنی از پا درآمده باشد؛ بخش اعظم پرندگان و حیوانات را شما کشته‌اید نه ما، (پس) قضاوت دربارهٔ چیزی که در آن شریک نیستیم کار دشواری است.
☆Nostalgia☆
وولف اغلب از نام‌ها و مکان‌ها به صورت شمایل و نمادهایی بهره می‌گیرد که به پیشینه‌ای تاریخی یا فرهنگی اشاره دارند. یک نمونهٔ ساده‌اش همین واژهٔ «گینی» که در عنوان کتاب آمده است؛ گینی نشانِ نوع طبقهٔ اجتماعی بود و ارج‌وقرب بیشتری نسبت به پوند داشت. یک گینی ۲۱ شیلینگ می‌ارزید، یعنی یک شیلینگ بیش از پوند استرلینگ که پول رایج انگلستان بود، و سکه‌ای هم به این ارزش وجود نداشت اما برای خریدهای به اصطلاح سطح‌بالا، مثلاً تابلوهای نقاشی، گینی را به کار می‌بردند، یعنی مثلاً به نجار به پوند پول می‌دادند اما دستمزد هنرمند با واحدِ گینی حساب می‌شد.
☆Nostalgia☆
و برای هنرها و هنرمندان دیگر نیز همین است. به این کالج فقیر می‌آیند و هنرهای خود را به کار می‌بندند چون مکانی خواهد بود با جامعه‌ای آزاد که تمایزهای ناخوشایندِ دارا و ندار و زیرک و کودن آن را خط‌کشی نکرده است، و به‌جای آن، گونه‌ها و رتبه‌های مختلفِ ذهن و جسم و روح شایستگیِ همکاری با یکدیگر را دارند. پس بگذارید این کالج تازه را بنا نهیم، این کالج فقیر را که در آن یادگیری به خاطر خود پی‌گیری می‌شود، تبلیغ کنار گذاشته شده، و هیچ رتبه‌ای وجود ندارد؛ و درس‌ها به شکل سخنرانی نیست، خطبه‌ها حالت موعظه ندارند، و آن غرورها و خودنمایی‌های مسموم قدیمی که بذر رقابت و حسادت را می‌پرورانند...»
کاربر... :)

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۴۹۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد