نویسندههای تازهکار، بیشتر تکیه بر محصولِ نهاییِ کار دارند. آنها سؤالات بازاریابی میپرسند. میپرسند کجا میتوانند انتشاراتی و توزیعکننده پیدا کنند. در مورد پیشپرداخت و تورهای کتاب و مصاحبههای تلویزیونی میپرسند. خیلی کم مطالعه میکنند. تابهحال نهتنها یک رمان، بلکه یک داستان کوتاه را تا آخر نخواندهاند ولی یک محصول نهایی دارند که برایشان بهتر از خود هنر انگیزه میشود. من به آنها میگویم حداقل در این مرحله از رشدِ نویسندگی محصول نهایی اهمیتی ندارد، ولی میدانم که حرفم را قبول ندارند.
Dexter
شاید مسخره به نظر بیاید ولی کاری که من میکنم این است که کمک کنم در برخورد با زندگیِ نوشتاریتان از انتزاعی به ملموس بیایید (و این کاری است که ما همیشه با نوشتن میکنیم). هرچه با همهچیز دقیقتر برخورد کنید، نتیجه تلاشتان پرمیوهتر میشود. به نوشتنتان شخصیت بدهید و بگذارید در زندگیتان شخصیتی باشد.
Dexter
نوشتن، هم نشانی از قدرت دارد هم نشانی از تسلیم؛ هم از اشتیاق و هم از کشف؛ کوششی است در روح هر انسانی که او را همچنان به جلو هل میدهد
Dexter
ریسک سطح دارد. کسی که تا به امروز بلند حرف نزده است، فقط با بیان حرفهایش ریسک بزرگی میکند؛ ولی نویسندهای که سالها نوشته و تولید کرده و به اشتراک گذاشته است، باید در قلبش بگردد و ببیند چه چیزی در آن اعماقْ او را بیش از هر چیزِ دیگری میترساند.
Dexter
خطرِ نوشتن خطری درونی است. با شهامت به اعماق وجود خود سر میزنید و آن اعماق را به سطح میرسانید تا دنیا آن را تفسیر کند و در مورد آن نظر بدهد. این کار بزرگ و مهمی است.
Dexter