بریدههایی از کتاب ساختن
۳٫۰
(۳۳)
زندگی من تابخوردن تندوتیزی بین موفقیت و شکست بوده. رسیدن به قلههای بزرگِ کاری بلافاصله با خود ناامیدیهای تلخ داشته. با هر شکست تصمیم گرفتم از صفر شروع کنم، آموختههایم را مجموعه کنم و کاری کاملاً نو انجام دهم؛ آدمی کاملاً نو شوم.
Zeinab J
زندگی من تابخوردن تندوتیزی بین موفقیت و شکست بوده. رسیدن به قلههای بزرگِ کاری بلافاصله با خود ناامیدیهای تلخ داشته. با هر شکست تصمیم گرفتم از صفر شروع کنم، آموختههایم را مجموعه کنم و کاری کاملاً نو انجام دهم؛ آدمی کاملاً نو شوم.
Zeinab J
بیل گورلی همین گفته را چنین خلاصه میکند: «نمیتوانم شما را هوشمندترین یا باشعورترین آدم کنم ولی میتوانم به بیشترین دانش ممکن مجهزتان کنم. بیشتر از دیگران اطلاعات کسبکردن کاری ممکن است.»
me
ترکیب این معضل واقعی با وقتشناسی بهموقع و فناوری بدیع به اوبر اجازه داد که الگو را عوض کند. آنها چیزی ساختند که شرکتهای سنتی تاکسیرانی حتی خوابش را هم نمیدیدند، چه برسد به اینکه بخواهند با آن رقابت کنند.
me
این شرکت به معضل یا نیاز مشتری به شیوهای فکر میکند که تا قبل از آن نشنیدهاید، ولی بهمحض اینکه میشنوید، درجا برایتان معنا میدهد.
me
وقتی جوانی دنبال همین هستی؛ وقتی فکر میکنی همهچیز را میدانی، ولی یکمرتبه متوجه میشوی اصلاً نمیدانی داری چه میکنی. پیش خودت میگویی در جایی هستی که داری تلاش زیادی میکنی تا هرچه میتوانی یاد بگیری، آن هم از آدمهایی که میتوانند چیزی عالی درست کنند. پس حتی اگر این تجربه حالت را بگیرد، ضربهای که خوردهای تو را به مرحلهٔ تازهای از زندگیات پرت میکند. آن وقت است که متوجه میشوی باید گام بعدیات چه باشد.
me
بهترین نوع برخورد دنیا با شما این است که یکمرتبه خودتان را پرت کنید بیرون و با صورت به جهان بخورید. دنیا میخواهد به شما یاد بدهد چطور همهچیز را سریع بیاموزید و متوجه شوید قدم بعدیتان چه باید باشد.
شاید خراب کنید. شاید شرکتتان شکست بخورد. شاید دلآشوبه بگیرید، آنقدر که حس کنید دچار مسمومیت غذایی شدهاید. اشکالی ندارد. باید هم همین باشد. اگر دلآشوبه ندارید، مطمئن باشید کاری که میکنید درست نیست. باید خودتان را تا بالای کوه بکشید، حتی اگر معنایش پرتشدن از آن بالا به پایین باشد.
me
پس وقتی به کارهای بسیار زیادِ ممکنی که میتوانید برگزینید نگاه میکنید، نقطهٔ درستِ شروع این است که بپرسید: «میخواهم چه بیاموزم؟»
نپرسید: «میخواهم چقدر پول دربیاورم؟»
نپرسید: «میخواهم چه عنوانی داشته باشم؟»
نپرسید: «در چه شرکتی باید کار کنم که مامانم بهوقتش بتواند پیشِ مامان بقیهٔ بچهها پُز بدهد؟»
me
بزرگسالی وقتی است که شما فکر میکنید وقت آموزش تمام شده و زندگی شروع. بله! فارغالتحصیل شدم، تمام شد! ولی آموزش هرگز تمام نمیشود.
me
خیلی خیلی خیلی خام بودم. کسی را هم نداشتم که راهنماییام کند: در آن زمان جلسات کارآفرینان وجود نداشتند. خبری از شرکت شتابدهندهٔ وای کامبینِیْتِرز نبود. گوگل هفت سال بعد به وجود آمد.
me
اگر میخواهید وقت و انرژی و جوانیتان را صرف شرکتی کنید، صرف آن شرکتی کنید که چیزهایی بهتر از تلهموش درست میکند. کسبوکاری پیدا کنید که دنبال انقلاب است.
kimia mosavi
باید بدانید خطر را نباید کنار زد، بلکه باید با آن روبهرو شد. میتوانید راهنمایی و توصیه بگیرید، میتوانید کسی را الگو قرار دهید و راه او را بروید، ولی تا وقتی خودتان قدم در آن راه نگذارید و نبینید مسیر به کجا میرود، عملاً چیزی یاد نمیگیرید.
kimia mosavi
تنها شکست در سن بیست تا سیسالگی شما بیفعالیتی است. جز این هرچه کردید آزمون و خطاست.»
5987118
حجم
۹۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۹۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۲۰,۷۰۰۷۰%
تومان