بریدههایی از کتاب ساختن
۳٫۱
(۲۸)
«تنها شکست در سن بیست تا سیسالگی شما بیفعالیتی است. جز این هرچه کردید آزمون و خطاست.»
فرشته
من از اولین شکستِ غولآسایم چیزهایی آموختم که از اولین موفقیتم نیاموختم.
علی غ
وقتی اوایل کارتان است و شما هم جوانید، بدترین اتفاق ممکن این است که دست به خطر بزرگی بزنید و برگردید پیش والدینتان. این چیزی نیست که آدم بهخاطرش شرمنده شود، بهترین نوع برخورد دنیا با شما این است که یکمرتبه خودتان را پرت کنید بیرون و با صورت به جهان بخورید. دنیا میخواهد به شما یاد بدهد چطور همهچیز را سریع بیاموزید و متوجه شوید قدم بعدیتان چه باید باشد.
علی غ
مشتری باید ببیند که محصول شما امروز معضل واقعی او را حل میکند، نه مشکلی را که در آیندهای نزدیک ممکن است دچارش شود.
mahdiddfv
درمان و یوگا هر دو یک هدف داشتند: یافتن تعادل، تغییر شکل برخوردم با جهان، فهم بهتر خودم و عواطفم و اینکه دیگران چطور آن را فرض میکنند.
فرشته
چیزهای خاصی هستند که شما نمیتوانید آنها را بترکانید. مهم نیست چه میسازید، کجا زندگی میکنید، چند سالتان است، چقدر پولدار یا بیپول هستید... طبیعت انسان عوض نمیشود. در طول سیوچند سال گذشته، دیدهایم انسانها در درونشان چه نیازی برای رسیدن به قابلیتهای بالقوهشان احساس میکنند. میخواهند چیزی را تغییر دهند که به تغییر نیاز دارد. میخواهند راه نامعمول خود را بسازند.
me
تا الآن فهمیدهاید که نویسندهٔ افتضاحی هستم. میتوانم نرمافزار بنویسم، ولی کتاب چه؟ کار من نیست؛ منی که با یک مشت توصیهٔ مختلف دربارهٔ نوشتن اصلاً نمیدانستم صفحهٔ سفید را باید چطور پر کنم. ولی خب، راستش روزگاری هم نمیدانستم چطور باید پردازشگر کامپیوتر بسازم؛ چطور باید دستگاه پخش موسیقی یا گوشی هوشمند یا ترموستات بسازم. آنها را ساختم و مؤثر بودند؛ (و حالا...)
Zeinab J
در جهان هیچچیز بهتر از این حس نیست که به قهرمانتان کمک کنید، کمکی معنادار و اعتمادش را به دست بیاورید ـ ببینید که متوجه میشوند شما چه میگویید، ببینید که میتوانید معتمد باشید و آدمی هستید که باید به خاطر بسپارندتان. و بعد ببینید این احترام چطور از این شغل تا شغل بعدیتان رشد میکند.
علی غ
در اَپل آموختم کجا باید مرزبندی کنم. آیا کافی است؟ آیا همینقدر کفایت میکند؟
آنجا بود که معنای واقعی طراحی را آموختم.
آنجا بود که یاد گرفتم ذهن و تیمم را در مقابل فشار بیپایان و شدید و طاقتفرسا منظم کنم.
اگر دارید به مرحلهٔ تازهای از کارتان پا میگذارید، دارید به سطوح بالا و بالاتری میروید، تیم میسازید، رابطه میسازید؛ اگر سعی دارید پایتان را از چیزی که اکنون میسازید بسیار فراتر بگذارید
حسین
هشتاد بار ایدهام را با شرکتهایی که در کار سرمایهگذاری مخاطرهپذیر بودند در میان گذاشتم، هشتاد بار. همهشان شکست خوردند. سعی همهٔ سرمایهگذاران بر این بود که استارتآپهایی را نجات بدهند که قبلاً در آنها سرمایهگذاری کلان کرده بودند و دیگر کسی نمیخواست در یک بازار الکترونیکی پرخرج سرمایهگذاری کند؛ آن هم وقتی بازار بورس داشت غرق میشد، شرکتها ورشکست میشدند و میلیاردها دلار داشت به فنا میرفت. زمان حرف اول و آخر را میزد و آن بازهٔ زمانی بدترین موقع برای کار من بود. یک سِنت هم نتوانستم جور کنم.
حسین
حجم
۹۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۹۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰۵۰%
تومان