بریدههایی از کتاب جین ایر
۴٫۶
(۱۷)
«تازه، اگر تمام دنیا هم از تو بدشان بیاید و تو را آدم بدی بدانند، تا وقتی که وجدانت تو را تأیید میکند و تو را گناهکار نمیداند، تو بدون دوست نمیمانی.»
MaaM
«دشمنان خود را محبت نمایید، برای لعنکنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند احسان کنید ...»
کاربر ۷۷۷۴۵۷۳
اما تنها نیستید. هر کدامتان رفیقی دارد که در سراشیب زوال با او درددل میکند.»
فـــ . محمدی
چه خوب است که گذشت زمان شعلههای انتقام را خاموش میکند و جوشوخروش کینه و خشم را فرو مینشاند. من این زن را با بغض و نفرت ترک کرده بودم. اما حالا که نزدش برگشته بودم هیچ احساسی به او نداشتم جز احساس دلسوزی برای درد و رنج او، همین طور میل به فراموش کردن و بخشیدن همه جراحتهای گذشته ــ آشتی کردن و فشردن دست دوستی.
فـــ . محمدی
اکنون لوح مرمر خاکستری رنگی روی قبرش هست که اسم او بر آن حک شده است، به اضافه این کلمه: «رسورگام.»
MaaM
اگر کسی که شما میشناسید، رنج برده و خطا کرده، باید به جایی بالاتر از بشر روی بیاورد تا قدرت بگیرد و به روح خود شفا و التیام ببخشد.»
فـــ . محمدی
«پس از عمری تبوتاب اینک خوش میخوابند»
کاربر ۷۷۷۴۵۷۳
سلیمان چه خوب میگفته: «خوان بُقول در جایی که محبت باشد بهتر است از گاو پرواری که با آن عداوت باشد.»
کاربر ۷۷۷۴۵۷۳
اگر با تو طوری رفتار کرده بود که انگار به تو علاقه دارد، آن وقت کلی دشمن دوروبرت پیدا میکردی، چه علنی چه پنهانی
کاربر ۷۷۷۴۵۷۳
وظیفهات این است که طاقت بیاوری. اگر بگویی چیزی را که سرنوشت برایت رقم زده نمیتوانی تحمل کنی، این خودش علامت ضعف و بیفکری توست.»
کاربر ۷۷۷۴۵۷۳
دوشیزه اینگرام در حدی نبود که به او حسادت کنم. کوچکتر از آن بود که چنین احساسی در من به وجود بیاورد. مرا ببخشید که قضیه متناقض به نظر میرسد، اما من میدانم چه میگویم. دوشیزه اینگرام زرقوبرق داشت اما توخالی بود. هیکل خوبی داشت و به انواع هنرها و زیورها آراسته بود، ولی ذهن و فکرش فقیر بود و قلبش تهی و بایر.
فـــ . محمدی
وقتی تسلیم وسوسه بد میشویم، پشیمانی وحشتناکی به سراغ ما میآید، دوشیزه ایر. پشیمانی زهر زندگی است.»
«میگویند علاجِ پشیمانی توبه است، آقا.»
فـــ . محمدی
حجم
۸۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۶۳ صفحه
حجم
۸۸۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۶۳ صفحه
قیمت:
۲۳۳,۰۰۰
۱۸۶,۴۰۰۲۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد