اما تو نمیتونی به عقب برگردی. اتفاقیه که افتاده
n re
مردم معمولاً زیاد حرف میزنند اما حرفهای بیخود و بهدردنخور.
n re
گاهی نمیشود همزمان شجاع و باهوش و محتاط بود. گاهی آدم مجبور است فقط یک گزینه را انتخاب کند.
n re
این حقیقت تلخ و بیرحم برایش آشکار شد که همهجا مردانی هستند که در کمین زنانند تا به آنها آسیب برسانند.
n re
خانواده خیلی مهمه، جونم. اگه از من بپرسی، میگم خانواده همهچیزه
n re
یک جدایی طولانی و تدریجی و دردناک که کمکم به جدایی ابدی ختم خواهد شد.
n re
احساس گیجی و سردرگمی میکند. مثل کسی است که در دریا گم شده و هرچه شنا میکند به ساحل نمیرسد.
n re
با استفاده از دنیای خیالانگیز فیلمها از حقیقت هولناک زندگیاش فرار میکند
n re
گاهی در زندگی واقعی نمیتونی جلوی سرعت رو بگیری. گاهی تنها انتخابت اینه که دیوونهوار برونی
n re
هرگز شبها تنها بیرون نروید.
همیشه با یک همراه راه بروید.
همیشه به یک نفر بگویید که کجا میخواهید بروید.
هرگز به غریبهها اعتماد نکنید.
n re