بریدههایی از کتاب شب را زنده بمان
۳٫۵
(۳۱)
اگر زیاد حرف بزنی آزاردهنده خواهی بود و اگر به اندازهٔ کافی صحبت نکنی بیادبی است.
n re
برای همین هم او عاشق فیلم است. چون فیلمها بهطور شگفتانگیزی درخشانتر و زیباتر از دنیای واقعی سرد و خاکستری و ملالآور هستند.
زندگی واقعی برای چارلی یکنواخت و خستهکننده است و پر از رنج و ناامیدی. در زندگی واقعی آدمها با تمام وجود آواز نمیخوانند، با هیولاها نمیجنگند و آنها را شکست نمیدهند و مهمتر از همه اینکه ناخواسته و ناغافل سوار ماشین یک قاتل زنجیرهای نمیشوند.
shayestehbanoo
اما تو زندگیم خیلی اتفاقها افتاده که خواستهٔ من نبوده
n re
چارلی میگوید: «پیدا کردن آدم مناسب کار سختیه.»
جاش میگوید: «با این حرفت مخالفم. پیدا کردن آدم مناسب کار آسونیه. قسمت سختش نگه داشتنشه.»
Yasaman
اعتماد کردن به خوبیهای آدمها حماقت نیست و هیچکس نباید به این خاطر از خودش عصبانی باشد که انسانی را خوب فرض کرده و نخواسته او را خبیث و شیطانصفت ببیند.
n re
گاهی نمیشود همزمان شجاع و باهوش و محتاط بود. گاهی آدم مجبور است فقط یک گزینه را انتخاب کند.
میس سین
زنانی که با چنگ و دندان برای زندگی میجنگند چون چارهٔ دیگری ندارند و مجبورند اینگونه باشند.
Faranak_naseri_
زندگی واقعی فیلم نیست که آخرش همهچیز به خوبی و خوشی تمام شود.
n re
مدی همیشه میگفت: «غریبه همون دوستیه که تا حالا ندیدیش.»
shayestehbanoo
«به نظرم بهتره دیگه دست از آزار دادن خودت برداری، اونم به خاطر چیزی که در اختیار و کنترل تو نبوده.»
n re
اعتماد کردن به خوبیهای آدمها حماقت نیست و هیچکس نباید به این خاطر از خودش عصبانی باشد که انسانی را خوب فرض کرده و نخواسته او را خبیث و شیطانصفت ببیند.
AS4438
جاش سوت آرامی میکشد: «چرا یه فیلم رو بیست بار دیدی؟»
چارلی میگوید: «اون یه شاهکاره. سؤال اصلی اینه که تو چرا بیست بار ندیدیش؟»
«چون زندگی خیلی کوتاهه.»
این هم یکی دیگر از جملات موردعلاقهٔ مدی بود.
Yasaman
زندگی واقعی خیلی پیچیده است و علاوه بر زیبایی و شادی و لذت، غم و زشتی و پلیدی و تلخی هم دارد و حتی گاهی خستهکننده و ملالتبار میشود. اما این دلیل نمیشود که انسان از آن فرار کند و خودش را در دنیای خیالاتش غرق کند، بلکه انسان باید با همهچیز روبهرو شود و برای زندگی بجنگد.
n re
خوب میداند دنیای واقعی چه بازیهای تلخ و کثیفی دارد.
مثلاً یک روز صبح پدر و مادرش خانه را ترک کردند و دیگر هرگز برنگشتند.
یا اینکه با بهترین دوستش دعوا کرد و به او فحش داد اما بعد فهمید آن شب آخرین دیدارشان بوده و آن حرفها آخرین کلماتی بوده که به دوستش گفته است
n re
حس میکند چیزی درونش میشکند.
قلبش.
حالا بهجای قلب، تنها یک حفرهٔ خالی در سینهاش است که صدای آخرین تپش قلبش در آن پیچیده است.
n re
اما تو نمیتونی به عقب برگردی. اتفاقیه که افتاده
n re
"تو باید از آدمهای خیلی زرنگ بترسی و ازشون دوری کنی چون اونها خوب میدونن چجوری بهت ضربه بزنن."
n re
این چیزی است که او به خودش میگوید تا کار بدش را توجیه کند اما حقیقت این است که کار بد او به هیچ عنوان توجیهپذیر نیست.
n re
حتی نمیداند بیشتر از چه چیزی باید بترسد: آنچه تا این لحظه اتفاق افتاده یا آنچه قرار است بعد از این اتفاق بیفتد.
n re
مردم معمولاً زیاد حرف میزنند اما حرفهای بیخود و بهدردنخور.
n re
حجم
۲۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۲۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
۴۲,۵۰۰۵۰%
تومان