"آنی"های زیاد و متفاوتی در من وجود دارد. گاهیاوقات فکر میکنم به همین دلیل است که اینقدر مشکلسازم. اگر فقط یک آنی در من وجود داشت راحتتر بودم، ولی درعوض هیجانش هم کمتر بود.»
ماه نورد
آدمهای مهربان کم نیستند و میشود در دنیا تعداد زیادی از آنها را پیدا کرد.
Book
من همیشه بهخاطر تمامشدن چیزهای خوشایند غصه میخورم.
Book
هرگز نمیشود دربارهٔ مردم از ظاهرشان قضاوت کرد.
Book
ما نباید دریچهٔ قلبمان را به روی خوشیهایی که طبیعت نثارمان میکند، ببندیم.
Book
داشتن اهداف بزرگ، ارزشمند است، آسان به دست نمیآید؛ رسیدن به چنین اهدافی نیازمند سختکوشی، گذشت از خواستهها، علاقه و شجاعت است.
Book
من از آن آدمهایی نیستم که نمیتوانند به اشتباهشان اعتراف کنند.
Book
البته هرچقدر شرایط سختتر باشد، موفقیت هم شیرینتر است.
Book
درواقع زندگی من گورستان امیدهای بربادرفته است.
Book
درواقع زندگی من گورستان امیدهای بربادرفته است.
خورهی کتاب
نباید عاشق چیزهایی بشوم که مجبورم از آنها جدا شوم. اینطور نیست؟ عاشقنشدن هم کار سختی است، مگرنه؟
soniya
همانطور که خانم لیند میگوید، در این دنیای ناقص هیچچیز همیشه نمیتواند کامل باشد.
گوجه سبز
زمانیکه آدم قصد خوشحالکردن کسی را دارد، تواناییهایش به طرز شگفتانگیزی زیاد میشوند
گوجه سبز
اگر نمیتوانی خوشحال باشی، تا جایی که میتوانی خوشحال باش.
Book
در این دنیا چیزهای زیادی وجود دارند که من از آنها سر درنمیآورم متیو!
Book
به نظر شما رنگ صورتی، چشمنوازترین رنگ دنیا نیست؟ من عاشق این رنگم
Book
احساس میکنم بهتر است افکار قشنگی در سرم بپرورانم، بعد آنها را مثل گنجی در سینهام نگه دارم.
ماه نورد
داشتم تصور میکردم بادی هستم که بالای درختها در حال وزیدن است. هروقت خسته شوم میتوانم آرام پایین بیایم و از روی سرخسها خودم را بهطرف باغ خانم لیند بکشم و گلها را به رقص دربیاورم. بعد، بهطرف مزرعهٔ شبدر شیرجه بزنم و بعد، بر فراز دریاچهٔ آبهای درخشان بوزم و موجهای کوچکی را روی آب به وجود بیاورم. وای! دربارهٔ باد چقدر میشود خیالبافی کرد!
N.R
فکر میکنم مادرگفتن خیلی شیرین باشد، اینطور نیست؟
soniya
خیلی جالب است که خیالات آدم به حقیقت تبدیل شوند، اینطور نیست؟
soniya