بریدههایی از کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز (کتاب اول)
۴٫۷
(۵۳)
زمانی میتوانم خوبنوشتن را یاد بگیرم که عادت کنم سختگیرترین منتقد خودم باشم.
Book
چارلی اسلون میگفت که میخواهد سیاست بخواند و یکی از اعضای مجلس شود، اما خانم لیند میگوید که او موفق نمیشود؛ چون اسلونها همگی مردمی راستگویند، درحالیکه این روزها فقط رذلها در سیاست کارشان پیش میرود.
Book
«اسمها هیچ اهمیتی ندارند، مهم این است که هرکسی مراقب رفتارش باشد.»
Book
متیو با تعجب متوجه شد که از آن وضع راضی بود. او هم مثل همهٔ افراد کمحرف، از آدمهای پرحرفی که کار خودشان را میکردند و از او انتظار همصحبتشدن نداشتند، خوشش میآمد.
Book
واقعاً جالب است که آدم با دقت به اطرافش نگاه کند و چیزهای جدیدی کشف کند. همین باعث میشود که از زندهبودنت احساس خوشحالی کنی. واقعاً چه دنیای سرگرمکنندهای است.
soniya
آنی با حسرت گفت: «اگر من همان پسری بودم که درخواست کرده بودید، الان میتوانستم کمکحالت باشم. فقط به همین دلیل دلم میخواست پسر بودم.»
متیو دست او را نوازش کرد و گفت: «خُب، راستش، آنی! من تو را به دو جین پسر ترجیح میدهم. یادت نرود... به دوجین پسر ترجیح میدهم. راستش، همه میدانند کسی که بورس ایوری را برد یک پسر نبود. یک دختر بود... دختر من... دختری که به داشتنش افتخار میکنم.»
گوجه سبز
مدتی بود که انگیزهٔ آنی برای برندهشدن فقط شکستدادن گیلبرت نبود، بلکه دلش میخواست افتخار حاصل از پیروزی بر رقیبی توانمند را در قلبش احساس کند. پیروزی هنوز هم برایش ارزشمند بود، اما دیگر عقیده نداشت که با برندهنشدنش دنیا به آخر خواهد رسید.
گوجه سبز
من سعی خودم را کردهام و کمکم دارم میفهمم که لذت تلاشکردن یعنی چی. بعد از تلاشکردن و پیروزشدن، بهترین چیز تلاشکردن و شکستخوردن است
گوجه سبز
خونسرد بودن برای آنی به معنای تغییر شخصیت بود. روح پرتبوتاب او همهٔ لذتها و رنجهای زندگی را با شدت بیشتری لمس میکرد. اطلاع از این موضوع ماریلا را به دلیلی نامعلوم نگران میکرد. او احساس میکرد تحمل فرازوفرودهای زندگی برای چنین روحیهای مشکل خواهد بود. او درک نمیکرد که استعداد آنی برای لذتبردن، بسیار بیشتر از رنجکشیدن بود؛ به همین دلیل او آرام نگه داشتن روحیهٔ پرتلاطم آنی را وظیفهٔ خود میدانست، اگرچه خودش هم به این باور رسیده بود که آن کار غیرممکن بود و پیشرفت چندانی به دنبال نخواهد داشت. بر باد رفتن یک امید تازه، دخترک را در غصه غوطهور میکرد و درعوض یک موفقیت میتوانست او را به اوج قلهٔ خوشبختی برساند. ماریلا تقریباً ناامید شده بود که بتواند آن دختر بیخانمان را به فردی باوقار و سنگین تبدیل کند، اگرچه در اعماق قلبش احساس میکرد او را همانطور که هست بیشتر دوست داشت.
گوجه سبز
اما وقتی قرار است ماجرایی شروع شود، اتفاقها یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندند.
Book
متیو شنوندهٔ خیلی خوبی است.
Book
ماریلا گفت: «رفتار انسان باید زیبا باشد.»
Book
حجم
۴۷۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۴۷۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
۳۹,۰۰۰۴۰%
تومان