بریدههایی از کتاب دروغ هایی که به خودمان می گوییم
نویسنده:جان فردریکسون
مترجم:حمید شمسی پور
ویراستار:علی سوری
انتشارات:انتشارات ارجمند
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۳از ۷۰ رأی
۳٫۳
(۷۰)
درمانگران همیشه پیام یکسانی میدهند: «آنچه از آن فرار میکنید در جایی است که نیاز دارید در آن آرام بگیرید. چیزی که از آن میترسید، چیزی است که نیاز دارید با آن روبهرو شوید. چیزی که نشنیده میگیرید، چیزی است که نیاز دارید بشنوید.»
صفا
همنشینی با حقیقت ما را تغییر میدهد.
محمد
زندگی احساسات انکارشدهٔ ما را راه میاندازد، و اضطراب، پیامآور آن است. اضطراب صدای آن احساساتی است که به دیوار قلبمان میکوبند: کودکی غمگین، بچهای خشمگین، یا شخصی ناامید که میپرسد، «میتونم بیام تو؟ منو دوست خواهی داشت؟»
در عوض، ما احساساتی را که در درونمان پدید میآید طرد میکنیم و به سوی شخصی دیگر میفرستیم.
صفا
اگر تلاش کنید یکدیگر را دستکاری کنید تا به همسری ایدهآل تبدیل کنید، روابطتان میمیرد.
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
ما رودهای غمواندوه با پیچهای پیشبینیناپذیر هستیم که جوشوخروش میکنیم تا زمانی که سوگواریمان در اقیانوس پذیرش آرام میگیرد
کاربر ۴۸۳۷۴۲۰
«حقیقت تو را شفا خواهد داد، ولی نخست مانند جهنم آسیب خواهد زد.»
محمد
اضطراب، ما را فرامیخواند تا به جاهایی شیرجه بزنیم که همیشه از آنها فرار میکنیم، جاهایی که از فرود آمدن و کاوش کردن در آنها میترسیم.
eli
گاهی حس «نادرست بودن» نشانهٔ چیزی است که تلاش میکند از درون رشد کند.
کاربر ۵۴۴۴۰۲۴
«انسان خودش را تنها به همان اندازهای میشناسد که دنیا را میشناسد؛ او فقط در درون دنیا از خودش آگاه میشود و فقط در درون خودش از دنیا آگاه میشود. هر چیز جدیدی که شفاف و روشن دیده میشود، عضو ادراکی جدیدی را در درون ما میسازد.»
Mahsima
اگر نتوانیم یادگیری از راهِ زیستن و احساس کردن را تحمل کنیم، شروع میکنیم به دروغ گفتن از راهِ فکر کردن، یعنی به وجود آوردن دانش دروغینِ فرضهایمان.
imsaharsb
به نظر میرسد زندگی با ما سر ناسازگاری دارد. ولی از آنجا که خود ما زندگی هستیم، نمیتوانیم خودمان را از آن جدا کنیم. زندگی ما را در بر دارد. چیزی که «با زندگی سر ناسازگاری دارد» این باور ماست که زندگی باید مطابق خیال ما باشد.
محمد
ما کثیف و درهمبرهم ساخته میشویم، ولی میکوشیم هر قسمت از واقعیت را که با آنچه ما میخواهیم جور در نمیآید، رد کنیم. وقتی که تصمیم میگیریم چهچیزهایی را خواهیم پذیرفت و بقیه را کنار خواهیم گذاشت، بخشهایی از خودمان را به مرگ محکوم میکنیم. ما تلاش میکنیم خودمان را سانسور کنیم تا مانند تصاویر پاک و پیراستهٔ ذهنمان به نظر بیاییم. این عشق نیست، بلکه بیزاری از زندگی است.
بیتا
آیا ما شناختنی هستیم؟ نه، ولی پذیرفتنی هستیم. این همان چیزی است که در آن زندگی میکنیم: پذیرش.
محمد
هنگامی که از پیشبینی، قضاوت، و مقایسه دست برمیداریم، شروع به گوش دادن میکنیم.
محمد
وقتی که از منتظر ماندن برای تغییر کردن زندگی دست بر میداریم، به جای آن خودمان تغییر میکنیم
Mahsima
جدا از اینکه دربارهٔ یک شخص چقدر میدانیم، آن شخص همیشه یک راز خواهد بود. پس اگر یک شخص راز است، رواندرمانی دیدارِ یک راز با رازی دیگر است.
کاربر ۵۴۴۴۰۲۴
هنگامی که دنبال احساساتمان میگردد، نه باورهایمان، ما را به رابطهای متفاوت، دنیایی دیگر، فرا میخواند. به ما نمیگوید ساکت باشیم، بر آن چیره شویم، یا فراموشش کنیم بلکه او درِ ورودی پذیرش میشود که احساساتمان میتوانند از آن وارد شوند.
صفا
اگر تلاش کنیم دیگران را با باورهایمان جفتوجور کنیم، هرگز جوهر وجودی آنها را نخواهیم یافت.
بیتا
فهمیدم که اگر نتوانم او را همانطور که هست دوست داشته باشم، باید رهایش کنم تا کسی دیگر بتواند این کار را بکند. وظیفهٔ او نبود که ایدهآل من باشد.
بیتا
اگر باورهایمان بینش نباشند بلکه موانعی بر سر رسیدن به بینش باشند چه؟
بیتا
حجم
۱۹۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۱۹۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
قیمت:
۴۷,۵۰۰
تومان