بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جنون کتاب | طاقچه
تصویر جلد کتاب جنون کتاب

بریده‌هایی از کتاب جنون کتاب

انتشارات:نشر ثالث
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۴ رأی
۳٫۸
(۴)
آدم هر چه کتاب بیش‌تر جمع می‌کند، دلش بیش‌تر می‌خواهد.
zohreh
آدم اگر کتابخانه داشته باشد، هر چه بیش‌تر کتاب تویش بگذارد، شکیل‌تر می‌شود، هر چه ارزشش بالا برود، جلوهٔ بهتری پیدا می‌کند. کتابخانه با کتاب‌های بیش‌تر زیباتر می‌شود. هر وقت هم که آدم عشقش بکشد، می‌تواند یکی بردارد و بخواند. اصلاً کتابخانه بخشی از فضای خانه می‌شود
شراره
ما همه کسانی هستیم که روایت‌ها را برمی‌سازیم.
zohreh
«همین‌قدر از مذهبشان دستم آمد که فاصله‌ام را حسابی با آن‌ها حفظ کنم.»
zohreh
با کتاب‌هایم چه کنم؟ سؤال این بود. و پاسخ: بخوانشان. گوش‌های پرسشگر تیز شد. اما اگر نمی‌توانی بخوانی‌شان، به هر صورت ممکن بر آن‌ها دست بکش و ناز و نوازششان کن. به آن‌ها چشم بدوز. بگذار باز بمانند، در هر صفحه‌ای. از اولین جمله‌ای که چشمت را می‌گیرد به خواندن بپرداز. بعد ورق بزن. سفر کشف را آغاز کن، مسیر بی‌کران دریاهای بی‌نقشه را در پیش بگیر. سپس دوباره با دست خود آن‌ها را سر جایشان روی قفسه‌ها برگردان.
zohreh
«منظورم این است که بجز میلیاردر بودن مگر از راه دیگری می‌توانم مجموعه‌ای برای خودم دست و پا کنم؟»
zohreh
زیگموند فروید جمع‌آوری آثار آنتیک و قدیمی را بعد از نیکوتین دومین اعتیاد دانسته بود. او می‌گفت محرک و لذت حاصل از هر نوع عمل جمع‌آوری ناشی از حس رقابت‌جویی است.
شراره
من که خودم همیشه کتاب را کمابیش جز وسایل شخصی دانسته‌ام نه ابزاری برای نمایش
شراره
شاید تمایل ما به حضور در کنار کتاب‌ها ناشی از همین روحیه باشد؛ چون آن‌ها ما را به محدوده‌ای وسیع‌تر از وجود خودمان می‌برند، محدوده‌ای که واقعی است
شراره
جستجوی گنج برای شکل دادن به یک مجموعه پاداش‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت عاملی که بیش از آن مایهٔ خشنودی است، شیوهٔ خلق یک روایت از رهگذر آن است.
zohreh
«گیلکی مردی است با این باور که نقطهٔ اوج هویتش در اختیار داشتن مجموعه‌ای پر و پیمان از کتاب‌های نایاب است، و اقدام به هر کاری را برای تصاحب آن‌ها مجاز و منصفانه می‌داند تا اگر روزی چشم دیگران به آن‌ها بیفتد، به خاطر گردآوری‌شان زبان به تحسین او بگشایند.»
zohreh
طمع، طمع است، خوب و بد ندارد.
zohreh
افسون ظاهری آدمی فریبکار، نظیر جاذبه‌های دیگر، صورتی از ریاکاری است و در پس این نمای ظاهری سدی محکم از طمع بالا رفته است.
zohreh
گیلکی از قضا آدمی خوشحال و با هدفمند می‌نمود؛ فردی جاه‌طلب و تا حدودی موفق. در این میان باید چیزی را فدا می‌کرد، و آن چه بود؟ یک رشته درنگ‌های اجباری در راه درک تمام و کمال رؤیایش.
zohreh
شور و اشتیاق او به کتاب هر قدر در زندگی‌اش خرابی به بار می‌آورد، به همان اندازه شکل و هدف برایش می‌تراشید.
zohreh
پرسیدم: «تازگی‌ها توی دردسر افتاده‌اید؟» جواب داد: «نه، اصلاً وقتش را نداشته‌ام.»
zohreh
هر بار در خیابانی راه می‌روم و تقریباً هر کسی را می‌بینم سر توی آیپاد یا گوشی‌اش برده است، این فکر به سراغم می‌آید که ارتباط ما با کتاب‌ها از پس این‌همه قرن هنوز اهمیتی انکارناپذیر دارد.
zohreh
«آدم‌ها همه می‌میرند، دیر یا زود، ولی کتاب‌های خوب باید باقی بمانند.»
zohreh
من تمایلی ذاتی دارم که هر بار با مسئله‌ای درگیر می‌شوم، تا خرخره در آن فرو بروم و در اکثر موارد هم تا آخر خط می‌روم. این سرمشقی است که در تمام زندگی از آن پیروی کرده‌ام.
zohreh
جریمه و تنبیه، هر قدر هم کلان، اقدامی بی‌ثمر در برابر شور و عطش درونی و جرم‌های ناشی از آن است.
zohreh

حجم

۲۳۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۷۵ صفحه

حجم

۲۳۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۷۵ صفحه

قیمت:
۱۳۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد