بریدههایی از کتاب جنون کتاب
۳٫۸
(۴)
آدم اگر کتابخانه داشته باشد، هر چه بیشتر کتاب تویش بگذارد، شکیلتر میشود، هر چه ارزشش بالا برود، جلوهٔ بهتری پیدا میکند. کتابخانه با کتابهای بیشتر زیباتر میشود. هر وقت هم که آدم عشقش بکشد، میتواند یکی بردارد و بخواند. اصلاً کتابخانه بخشی از فضای خانه میشود
شراره
جان میلتون در ۱۶۴۴ نوشت: «کتابها اشیایی کاملاً بیجان نیستند بلکه توانی زیستی در خود دارند تا چون فرزندان انسان به تکاپو درآیند؛ و حتی میتوانند قرنها درون قاب خود خالصترین مادهٔ سودمندی را حفظ کنند که موجودی هوشمند، یعنی پدیدآورندهشان، استخراج کرده است.» حدود سیصد سال بعد، در ۱۹۰۰، والت ویتمن همان حس و حال را به صورتی دیگر بازتاب داد: «ای دوست! این کتاب نیست/ هر کس به این دست بزند، به انسان دست زده است.»
وحید
شاید تمایل ما به حضور در کنار کتابها ناشی از همین روحیه باشد؛ چون آنها ما را به محدودهای وسیعتر از وجود خودمان میبرند، محدودهای که واقعی است
شراره
جان میلتون در ۱۶۴۴ نوشت: «کتابها اشیایی کاملاً بیجان نیستند بلکه توانی زیستی در خود دارند تا چون فرزندان انسان به تکاپو درآیند؛ و حتی میتوانند قرنها درون قاب خود خالصترین مادهٔ سودمندی را حفظ کنند که موجودی هوشمند، یعنی پدیدآورندهشان، استخراج کرده است.»
شراره
کتاب را فقط باید از سر عشق ناب و لذتش تهیه کرد. فکر کردن به آن در قالب محصولی قابل سرمایهگذاری در همان بدو امر حالت ابزار و کالا به آن میدهد. قدر و قیمت فرهنگی آن را پایین میآورد، هم خود کتاب را تباه میکند هم مؤلف و مخاطبش را.
شراره
زیگموند فروید جمعآوری آثار آنتیک و قدیمی را بعد از نیکوتین دومین اعتیاد دانسته بود. او میگفت محرک و لذت حاصل از هر نوع عمل جمعآوری ناشی از حس رقابتجویی است.
شراره
من که خودم همیشه کتاب را کمابیش جز وسایل شخصی دانستهام نه ابزاری برای نمایش
شراره
آدم هر چه کتاب بیشتر جمع میکند، دلش بیشتر میخواهد. گیلکی هم از این نظر فرقی با دیگران نداشت. خود مجموعهداران هم همیشه اذعان داشتهاند که جمع کردن مثل حالت ولع است و به دست آوردن یک کتاب اشتیاق آدم را به کتاب بعدی کاهش نمیدهد.
وحید
ساختههای قدیمی دست بشر حامل خاطره و معنایی از دوران گذشتهاند و همین قضیه دربارهٔ متون تاریخی مهم صدق میکند، یا به همان اندازهٔ کتابهای عزیز دورهٔ کودکی. هر بار که در کتابخانهای مینشینم و دورتادورم را قفسههای بلند کتاب گرفته است، حضور ملموس و زندهٔ تاریخ اندیشهٔ بشر را احساس میکنم که هم خود را در برابر آن حقیر میبینم و هم الهامبخش من در کارهایم است. این اعلام وجود واقعیت دربارهٔ دیگر مصنوعات دست بشر هم صدق میکند.
شراره
«فقط عدهای اندک درمییابند که کتابها حس دارند. اما یک نکته را خوب میدانم که کتابهایم مرا میشناسند و دوستم دارند. صبحها تا چشم باز میکنم، کل اتاق را از نظر میگذرانم تا گنجینهٔ محبوبم را ببینم و سرخوش رو به آنها بانگ بردارم: ’روز به خیر دوستان نازنینم!‘ چه انوار دلانگیزی بر من میافشانند و چه شادمانند که خللی در استراحت شبانهٔ من به وجود نیاوردهاند.»
شراره
حجم
۲۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۲۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
قیمت:
۱۳۷,۵۰۰
۱۱۰,۰۰۰۲۰%
تومان