بریدههایی از کتاب جنون کتاب
۳٫۸
(۴)
در داخل فضای بریکرو، نور طبیعی از پنجرهها به درون میتابید و کتابهای روشنگر بر قفسهها نشسته بودند، در امتداد تمامی دیوارها و زیر پنجرهها، همچنین بر تاقی زیبا و قفسهوار که در وسط مغازه از این سر به آن سر رفته بود.
zohreh
دزدها در طول قرن گذشته همواره تهدیدی برای فروشندگان کتابهای نادر بودهاند اما هیچ ابزاری به اندازهٔ اینترنت کار را برای آنان و فروش اجناس غیرقانونیشان راحت نکرده است.
zohreh
«کدام مرد شادتر خواهد بود: آن که کتابخانهای دارد با تعدادی نزدیک به کل آثار کلاسیک جهان، یا آن که سیزده دختر دارد؟ بیشک آن که سیزده دختر دارد چرا که میداند به قدر کفایت دارد.»
zohreh
جان میلتون در ۱۶۴۴ نوشت: «کتابها اشیایی کاملاً بیجان نیستند بلکه توانی زیستی در خود دارند تا چون فرزندان انسان به تکاپو درآیند؛ و حتی میتوانند قرنها درون قاب خود خالصترین مادهٔ سودمندی را حفظ کنند که موجودی هوشمند، یعنی پدیدآورندهشان، استخراج کرده است.»
zohreh
اگر آدم کتابهایی را که دوست دارد و به او لذت میدهند جمعآوری کند و همیشه در حد امکان هزینه کند و نسخههایی را در بهترین شرایطشان بخرد، در آن صورت کتاب در همه حال سرمایهگذاری مناسبی برایش خواهد بود.
zohreh
«گاهی آدم چشمش به چیزی میافتد که در اصل توان خریدش را ندارد ولی با هر ترفندی شده میخردش. همسرم اسم این کار را اعتیاد گذاشته اما واقعیت این است که یافتن آن کتابها حال آدم را خوش میکند.»
zohreh
بر اساس برنامهٔ خود بچینشان تا اگر از مضمونشان باخبر نیستی، لااقل جایشان را بدانی. چنانچه دوستت نیستند، لااقل بگذار به هر صورت ممکن آشنایت بمانند. چنانچه وارد چرخهٔ زندگیات نمیشوند، دستکم سر تکان دادنی از سرِ آشنایی را از آنها دریغ مکن.
zohreh
مجموعهداران هم همیشه اذعان داشتهاند که جمع کردن مثل حالت ولع است و به دست آوردن یک کتاب اشتیاق آدم را به کتاب بعدی کاهش نمیدهد.
zohreh
بیشتر ارزش کتاب به سلیقهٔ ادبی روز و تغییر ذائقهها بستگی دارد. عرضه و تقاضا هم در آن دخیل است.
zohreh
«فقط عدهای اندک درمییابند که کتابها حس دارند. اما یک نکته را خوب میدانم که کتابهایم مرا میشناسند و دوستم دارند. صبحها تا چشم باز میکنم، کل اتاق را از نظر میگذرانم تا گنجینهٔ محبوبم را ببینم و سرخوش رو به آنها بانگ بردارم: ’روز به خیر دوستان نازنینم!‘ چه انوار دلانگیزی بر من میافشانند و چه شادمانند که خللی در استراحت شبانهٔ من به وجود نیاوردهاند.»
zohreh
«تا به تملک من درمیآید، اقناع میشوم. حتی اگر برای چند ثانیه باشد. یک دقیقه بعد میتوانم آن را بفروشم. گاهی حتی دیگر به یادش نمیآورم. چشمبهراه کتاب بعدی میمانم.»
zohreh
«بحث جمعآوری صرفاً تصاحب نیست بلکه شیوهای از نگاه کردن است: نگاهی که خود نوعی درخواست است. نگاه کردن به این شیوه یعنی تصاحب شدن، تن سپردن.»
zohreh
والتر بنیامین منتقد ادبی و فرهنگی جایی گفته است: «مالکیت صمیمانهترین رابطهای است که انسان با اشیا برقرار میکند. منظور این نیست که اشیا با انسان جان بگیرند، بلکه برعکس، او با آنها جان بگیرد.»
zohreh
آدم اگر کتابخانه داشته باشد، هر چه بیشتر کتاب تویش بگذارد، شکیلتر میشود، هر چه ارزشش بالا برود، جلوهٔ بهتری پیدا میکند. کتابخانه با کتابهای بیشتر زیباتر میشود. هر وقت هم که آدم عشقش بکشد، میتواند یکی بردارد و بخواند. اصلاً کتابخانه بخشی از فضای خانه میشود.
zohreh
در نظرگاه او گویا واژهٔ «عدالت» مترادف بود با «رضایت»: چنانچه رضایت میداشت، همهچیز عادلانه میبود و در غیر آن صورت هیچچیز عادلانه نمیبود.
zohreh
او کتابها را به قصد «بزرگی، شکوه و جلال، مثل نجیبزادگان ثروتمند و بافرهنگ شدن» جمعآوری کرده بود، و در عوض آدمی مجرم از کار درآمده بود که چون قصد داشت قیافهٔ آدمهای متمول و فاضل را به خود بدهد، دزدی میکرد.
zohreh
اعتماد جزئی از فرهنگ تجارت کتابهای نایاب است و من کی هستم که بخواهم آنان را از این کار بازدارم؟
zohreh
در مطالعاتم قبل از نمایشگاه فهمیده بودم که علاقهٔ بشر به کتابهای نایاب و نیز میل پایانناپذیرش برای به چنگ آوردن آنها بیستوپنج قرن ادامه داشته است.
zohreh
کتابها به همان نسبت که ظرفی برای مظروف داستان (یا شعر یا اطلاعات مرجع و امثال آن) هستند برساختههایی تاریخی و گنجینههایی از خاطرات نیز هستند؛ ما از به یاد آوردن کسانی که به ما کتاب دادهاند، خشنود میشویم؛ از مکانهای کتابخوانیمان، از سنوسالمان در آن مقاطع و مواردی نظیر آن.
zohreh
«بسیاری از مجموعهدارها کتابهای خودشان را هم نمیخوانند.»
zohreh
حجم
۲۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
حجم
۲۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۵ صفحه
قیمت:
۱۳۷,۵۰۰
تومان