بریده‌هایی از کتاب شجاعت

تقدیم به تمام آدم‌های شجاع دنیا و همه کسانی که برآن‌اند تا ریسک گام نهادن به قلمرو شجاع‌ترین عنصر وجودشان را به جان بخرند

باید خودتان را به‌خاطر این‌که نسبت به خود سختگیر بوده‌اید ببخشید، همچنین به‌خاطر اشتباهات‌تان، به‌خاطر خطاهای‌تان، به‌خاطر بله گفتن، آن هم وقتی منظورتان نه بود، به‌خاطر این‌که اجازه دادید دیگران حدومرزتان را زیر پا بگذارند، به‌خاطر حسود بودن، به‌خاطر رقابت کردن، رشک بردن و یا سکوت اختیار کردن در جایی که باید حرف می‌زدید. تنها چاره کار این است که به خودتان عشقی را بدهید که نیازمندش هستید و سعی نکنید گذشته را تصحیح کنید.

دو روش برای زندگی به شیوه مطلوب وجود دارد! یک راه این است که همیشه برمبنای خرد خود عمل کنید و بخواهید که عقاید و باورهای مرسوم را رها نمایید. راه دیگر و گاه مکمل، این است که ببینید چه عاملی شما را از حرکت بازمی‌دارد و تلاش کنید تا آن را از سر راه خود بردارید.

. از آن‌ها خواستم چشمان خود را ببندند، نفس عمیقی بکشند و به درون خود فرو روند و زمانی را جست‌وجو کنند که نتوانسته‌اند به پیام ارزشمند خرد درون‌شان گوش فرا دهند، و به عواقب و هزینه دنبال کردن خواسته خود و سرپیچی از آنچه «خواست خدا» می‌نامیدم، بنگرند.

باید خودتان را به‌خاطر تجربیاتی که بیش از همه بابت آن‌ها متأسف هستید، ببخشید. باید خودتان را به‌خاطر این‌که نسبت به خود سختگیر بوده‌اید ببخشید

خردمندی گفته است: «خشمگین بودن، مثل این است که جام زهری را بنوشیم و امیدوار باشیم که فرد دیگری بمیرد.» غافل از این‌که، تنها کسی که می‌میرد خود ما هستیم.

وقتی افراد می‌توانند از کنارت بروند، بگذار بروند. تقدیر تو، هرگز به کسی که ترکت کرده، گره نخورده است.

می‌داند که مبارزه، بخشی از سفر اوست.

ما بیشترین قدرت خود را از انتخاب‌های خود و کارهایی که انجام می‌دهیم به‌دست می‌آوریم و هر انتخاب، ما را به همان مسیر آشنای قدیمی یا به سمت آینده‌ای نوین سوق می‌دهد. ترس می‌تواند، بدون اینکه به ما هشدار بدهد بر ما غلبه کند.

همه ما در حوزه‌هایی از زندگی‌مان به چیزی چسبیده‌ایم، همان جایی که سعی داریم به خواسته خود جامه عمل بپوشانیم، همان جایی که نمی‌خواهیم کوله‌بار گذشته را به زمین بگذاریم. اما این تعلقات از هر کجا که نشأت گرفته باشند یا هر مدت زمانی که آن‌ها را به دوش کشیده باشیم، برای رها شدن باید آن‌ها را به دور افکنیم، زیرا سرانجام شور و احساس، هدف و نیز قدرت ما را از بین خواهند برد، بدون تسلیم شدن و رها کردن، به‌جای این‌که زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای داشته باشیم، همواره در جنگ و ستیز خواهیم بود.

یک زن جنگجو به این فکر نمی‌کند که خانواده‌اش چگونه به او آسیب زده، بلکه به این می‌اندیشد که چگونه می‌تواند به توانایی آن‌ها بیفزاید و چگونه می‌تواند با پایمردی برای آن‌ها، به انسان قوی‌تری بدل شود.

ما به‌جای قدرت، ضعف را برگزیده‌ایم. ما به‌جای خودمان، دیگران را برگزیده‌ایم

خواهید فهمید هر مشکلی که در زندگی مقابل‌تان قرار می‌گیرد، قصد ناتوان ساختن شما را ندارد، بلکه می‌خواهد به شما فرصتی بدهد تا قوی‌تر شوید، شجاع‌تر شوید و با خویشتن متعالی‌تر یا حقیقی‌تان پیوند نزدیک‌تری برقرار کنید

کلید پذیرش ترس‌های‌تان است. مقاومت، مورد قضاوت قرار دادن و نفرت از ترس‌های‌تان فقط به آن‌ها اجازه خواهد داد تا بیشتر شما را احاطه کنند. وقتی آن‌ها را نادیده می‌گیرید، مورد قضاوت قرار می‌دهید یا از آن‌ها متنفر هستید، در واقع قدرت خود را به‌دست آن‌ها می‌سپارید. راه بازستانی این قدرت، نه شکست دادن ترس‌های‌تان، بلکه گشودن قلب‌تان و دیدن بخش زخمی وجودتان است؛ همان گربه کوچک ترسوی‌تان.

ترس، ساخته و پرداخته سیستم تدافعی انسان است. احساسی مفید که در عین حال می‌تواند به‌طور جدی از مسیر خود منحرف شود.

ترس موجب خواهد شد آنچه به باورتان شما را در امنیت قرار می‌دهد انتخاب کنید، حتی اگر مغایر با حقیقت باشد. ترس این باور را به شما تحمیل خواهد کرد که شما از عهده آن برنمی‌آیید،

بهبود واقعی، تنها از دل ناامیدی و یأس پدید می‌آید وقتی درد تسکین می‌یابد به ما یادآور می‌شود که همیشه آغازی هست و در پس آن، آغازی دوباره

شما فقط به اینجا نیامده‌اید که دنیای بیرونی را خوشنود کنید، گرچه ممکن است تصمیم بگیرید که در این امر سهمی داشته باشید. شما در اینجا نیستید تا به‌خاطر دیگری از رؤیاهای‌تان دست بکشید، گرچه ممکن است تصمیم بگیرید الهام و جادوی رؤیاهای‌تان را با دیگران قسمت کنید. به‌طور یقین شما اینجا نیستید تا عمری را صرف مهرطلبی، تصدیق و توجه دیگران کنید و بعد به عواطفی ناچیز قانع باشید. شما اینجا هستید تا در بالاترین سطح موجودیت خود زندگی کنید. شما اینجا هستید تا خویشتن زیبا، قدرتمند، روحانی و مقدس خود باشید، بدون عذرخواهی، بدون توضیح و بدون آشفتگی و ترس. بیایید او را ببینیم. بیایید همه ما به‌واسطه قدرت اطمینان الهی و شجاعت تغییر نماییم.

شجاعت یک جنگجو ریشه در ایمان دارد. نیروی قدرتمندی در درون‌تان است، انگیزه‌ای درونی که شما را به ریسک کردن و روبه‌رو شدن با ترس‌های‌تان و نه صرفا محافظه‌کاری و ماندن درون خویشتنی کوچک‌تر، سوق می‌دهد.

شجاعت یک جنگجو ریشه در ایمان دارد. نیروی قدرتمندی در درون‌تان است، انگیزه‌ای درونی که شما را به ریسک کردن و روبه‌رو شدن با ترس‌های‌تان و نه صرفا محافظه‌کاری و ماندن درون خویشتنی کوچک‌تر، سوق می‌دهد.