بریدههایی از کتاب شجاعت
۳٫۴
(۶۲)
سالها بود که اعتماد بهنفس، قدرت و بصیرت را آموزش میدادم، در مورد آنها مینوشتم و به مردم یاد میدادم که چگونه در دوران سختی به مشکلات غلبه کنند. و حالا در میدان مبارزه خودم وامانده بودم، بدون اینکه بتوانم دانستههای خود را بهکار ببرم، همان چیزهایی که آنقدر خوب بلد بودم!
شیوا
اکنون که پس از یکسالونیم به آن زمان فکر میکنم، میبینم که خود را بسیار شجاع میپنداشتم. باور داشتم که میتوانم برخیزم و با هر چیزی بجنگم. اما در واقع، در ترس منجمد بودم، نمیتوانستم سروصداهای درونم یا احساسات تسلیمشوندهام را خاموش کنم.
شیوا
ندای ترس در ذهنم طنین میافکند و شبها به من نهیب میزد. ندایی که میگفت: «این زندگی به چه دردی میخورد؟ چیزی نیست که بهخاطرش زندگی کنی. تو نمیتوانی بهبود پیدا کنی. این داروها تو را بیمارتر میکنند. تو آنقدر قوی نیستی. هیچ درمانی برای تو کارساز نیست.»
شیوا
میتوانیم با این دانش زندگی کنیم که هر مشکلی که در زندگیمان پدید میآید، نه تنها در مسیر رشد روح و روانمان به ما کمک میکند، بلکه خدمتی به دیگران نیز بهشمار میرود.
B.A.H.A.R
یک از ما با چالشهایی روبهرو خواهیم شد که آنها را بیشتر در قالب مشکلاتی که باید برطرف شوند میبینیم تا فرصتهایی برای رشد.
B.A.H.A.R
تمام چالشهایی که با آنها روبهرو میشویم، در نهایت فرصتهایی هستند که به اشکال متفاوتی مقابلمان سبز میشوند تا بتوانیم بار دیگر در راستای رسالتی که در این جهان داریم، عمل کنیم.
B.A.H.A.R
تقدیر تو، هرگز به کسی که ترکت کرده، گره نخورده است.
__mohadeseh.b__
هیچکس نمیتواند برای شما بجنگد. هیچکس جز شما نمیتواند این انتخاب را برگزیند.
__mohadeseh.b__
همه ما در حوزههایی از زندگیمان به چیزی چسبیدهایم، همان جایی که سعی داریم به خواسته خود جامه عمل بپوشانیم، همان جایی که نمیخواهیم کولهبار گذشته را به زمین بگذاریم. اما این تعلقات از هر کجا که نشأت گرفته باشند یا هر مدت زمانی که آنها را به دوش کشیده باشیم، برای رها شدن باید آنها را به دور افکنیم
__mohadeseh.b__
وقتی بدانیم بهعنوان بخشی از یک مشیت الهی اینجا هستیم، این اطمینان الهی است که هر حرکت ما را راهبری میکند. وقتی با این یقین زندگی کنیم که خداوند شریک ماست، و از ما انتظار دارد تا پیامآور امید، عشق و خدمت به همنوع باشیم، تصمیم میگیریم به این خواسته گردن نهیم نه اینکه از آن طفره برویم.
__mohadeseh.b__
شما در دنیا تنها کسی نیستید که احساس ترس، تنهایی، حماقت یا دوستداشتنی نبودن میکنید. شما در دنیا تنها کسی نیستید که گاه با احساس بیارزش بودن، بهقدر کافی خوب نبودن، ناامیدی، افسردگی یا ناتوانی از خواب برمیخیزید. شما تنها کسی نیستید که احساس عصبانیت، انزجار یا دلخوری میکنید. اینها احساساتی مشترک در میان انسانها و فرصتهایی واقعی هستند تا یاد بگیریم که چگونه تبدیل به موجوداتی معنوی شویم.
bahare banitalebi
و لذا بار دیگر به میدان جنگ ذهن («من») و قلبمان باز میگردیم، و با توسل به همان الگوی قدیمی، یعنی آدمهای خوب و بد، به زندگی ادامه میدهیم. در این چشمانداز محدود، دوباره ترس «من» بر ما مستولی میگردد و ما را به سمت ذهنمان هدایت میکند و ما را از تنها چیزی که میتواند تمام قدرت، تمام جرأت و تمام اعتماد بهنفسمان را به ما بازگرداند، منفک میسازد.
سینا
برای اینکه آن را باور کنیم، باید آن را ببینیم و چشمان خود را به روی ذات حقیقی خود بگشاییم، ناگهان به خویشتن الهی خود که قدرت، استقامت و شجاعت در آن دمیده شده، دست پیدا میکنیم.
دیگر لازم نیست سخت کار کنیم یا سخت تلاش کنیم تا کسی شویم که در واقع نیستیم، زیرا درمییابیم که موجودیتی فراتر از حد تصورمان هستیم. وقتی به اعجاز وجود خود پی ببریم، از بازدمهایمان لذت خواهیم برد، به ذات اعجازگونه جسم خود اعتماد خواهیم کرد و خواهیم دانست که نیرویی برتر از ما وجود دارد که ما را هر روز زنده نگاه میدارد. اما همینکه چشم خود را به روی اعجازی که زندگی نام دارد، ببندیم، چشم خود را به روی اعجاز گوهر الهی حقیقی خود میبندیم. وقتی از حقیقت تکامل خود رویگردان شویم، به گنداب افکار منفی فردگرایی سقوط خواهیم کرد.
همه ما، در لحظهای از نیایش یا مکاشفه، ارتباطی عمیق با نیروی الهی را هرچند گذرا تجربه کردهایم، یا گاهی احساس کردهایم شامل لطف و مرحمت جهان هستی قرار گرفتهایم، چون همه چیز بر وفق مرادمان بوده است. در آن لحظات توانستهایم زیبایی و کمال را در هر چیز و هر کسی ببینیم، بدون اینکه هر نوع عنصر کماهمیتی پدیدار گردد و یا بتواند آزارمان دهد. اما، چنین لحظهای با همان سرعتی که به سراغمان میآید، خیلی زود ما را ترک میگوید
سینا
ما نمیبینیم که تکتک یاختههای جسممان، یاختههای الهی هستند، بخشی از سازوارهای عظیم که به ما کمک میکنند تا زنده بمانیم و رسالت روحمان را به انجام برسانیم. ما فکر نمیکنیم که تمام افکارمان، تجلی افکار خداوند است. ما آنها را افکار خود میپنداریم. وقتی افکار منفیمان به ما قدرت نمیدهند، آنها را ناشایست و اشتباه تلقی میکنیم. ما حتی نمیتوانیم اندیشههای الهی خود را تمیز دهیم زیرا بیش از حد مشغول گوش کردن به افکار منفی درون ذهنمان هستیم. اما، بدون این افکار منفی هرگز وسوسه نمیشدیم تا خود را به اثبات برسانیم و سعی کنیم بیش از آنچه هستیم باشیم و طبیعت بشری خود را اعتلا بخشیم.
ما باید اندیشه خود را از نو سازماندهی کنیم. ما باید این الگو را بشکنیم. ما بسیاری از پدیدههای زندگی را انکار میکنیم، زیرا ارتباط اولیه خود را که همان ارتباط با نیروی الهی است، انکار میکنیم. انکار طبیعت الهیمان، همان عاملی است که ما را در اسارت منفیگرایی و محدودیتهای وجود بشریمان نگاه میدارد. اگر قرار باشد اندیشه خود را از نو سازماندهی نماییم، باید از نو شروع کنیم. باید الوهیت را در هر وضعیت، شرایط و تجربهای بیابیم. وقتی با دیدگان الهی خود مینگریم، دیگر هیچ قضاوتی وجود ندارد، و همچنین نیازی نیست که خود را درستکار و یا خطاکار بدانیم. باید درست در مقابل دیدگان خودمان حیات دوباره پیدا کنیم.
سینا
حجم
۱۹۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۱۹۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۷۶,۰۰۰
۴۵,۶۰۰۴۰%
تومان