بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خورشید رو به غروب | طاقچه
تصویر جلد کتاب خورشید رو به غروب

بریده‌هایی از کتاب خورشید رو به غروب

انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۳.۶از ۱۶ رأی
۳٫۶
(۱۶)
بهتر بود به‌دنیا نمی‌آمدیم. بدین‌ترتیب، هر روز از صبح تا شب، با ناامیدی در انتظار چیزی هستم. ای کاش می‌توانستم از اینکه زاده شده‌ام، از اینکه زنده هستم، از اینکه مردم و دنیا وجود دارند، خوشحال باشم.
Maryam
وقتی تظاهر می‌کردم که آدم باهوشی هستم، مردم شروع می‌کردند به شایعه‌پراکنی درمورد اینکه من آدم باهوشی هستم. وقتی مثل یک آدم بی‌کاروبی‌عار رفتار می‌کردم، شایعه‌ها حول محور بی‌عاری من می‌گشت. وقتی وانمود می‌کردم که در نوشتن عاجزم، مردم می‌گفتند که در نوشتن عاجزم. وقتی مثل دروغ‌گوها رفتار می‌کردم، دروغ‌گو خطابم می‌کردند. وقتی مثل یک آدم پولدار رفتار می‌کردم، شروع می‌کردند به شایعه‌پراکنی درمورد اینکه من آدم پولداری هستم. وقتی وانمود می‌کردم آدم بی‌تفاوتی هستم، مرا جزو آدم‌های بی‌تفاوت طبقه‌بندی می‌کردند، اما وقتی ناخودآگاه از درد ناله می‌کردم، چون واقعاً درد داشتم، شروع می‌کردند به شایعه‌پراکنی درمورد اینکه دارم تمارض می‌کنم.
کاربر ۴۷۳۹۵۸۵
مرگ من مرگی طبیعی‌ست؛ مرگ مردی که نمی‌تواند صرفاً به‌خاطر اخلاقیات زندگی کند.
Maryam
به‌هرحال، از یک چیز می‌شود مطمئن بود: انسان باید تظاهر کند تا زنده بماند.
bec san
انتظار کشیدن. ما در زندگی، لذت، خشم، تأسف و صدها احساس دیگر را می‌شناسیم، ولی همهٔ این احساسات باهم به‌سختی یک درصد از وقت ما را پر می‌کنند. بقیهٔ نودونُه درصد از وقت ما، صرف انتظار کشیدن می‌شود. من در آرزوهای گذرا انتظار می‌کشم. احساس می‌کنم سینه‌ام به‌خاطر صدای پای خوشبختی‌ای که از راهرو به‌گوش می‌رسد، دارد له می‌شود. خالی. آه، زندگی خیلی دردناک است؛ واقعیتی که این باور جهانی را تأیید می‌کند: بهتر بود به‌دنیا نمی‌آمدیم. بدین‌ترتیب، هر روز از صبح تا شب، با ناامیدی در انتظار چیزی هستم. ای کاش می‌توانستم از اینکه زاده شده‌ام، از اینکه زنده هستم، از اینکه مردم و دنیا وجود دارند، خوشحال باشم.
Elina Asg
مادر طوری حرف می‌زد که انگار گذشته فراموش شده، ولی مثل همیشه امروز صبح که سوپ را مزه‌مزه می‌کرد، به‌یاد نائوجی افتاد و گریه‌اش گرفت. یقیناً جای زخم‌های گذشته هنوز در من هم بهبود پیدا نکرده‌اند.
seyed.a.amini
زندگی، دلتنگ‌کننده‌تر از آن چیزی‌ست که بشود تحملش کرد. بدبختی، تنهایی، تنگنا؛ این‌ها همه قلب آدم را می‌شکنند. هرگاه از دیوارهای اطرافت آهی غم‌انگیز را می‌شنوی، می‌فهمی که فرصتی برای خوشحالی و خوشبختی وجود ندارد.
Elina Asg

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد