بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شماس شامی | طاقچه
تصویر جلد کتاب شماس شامی

بریده‌هایی از کتاب شماس شامی

نویسنده:مجید قیصری
انتشارات:نشر افق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۳۳۳ رأی
۴٫۳
(۳۳۳)
«این خواهر حسین است.»
نَعنا🌿
تاریخ در این‌جا سکوت اختیار کرده.
اِیْ اِچْ|
طلا و نقره فاسد می‌شوند، باید مواظب بود تا فساد قلب ما را فاسد نکند
safaeinejad
هر کس نوکر ارباب من است؛ منم، نوکر او
زهــرا م.ن
سرباز می‌گوید: «امشب در پشت دیوارهای دیر شما فهمیدیم که بوی بهشت برای همیشه بر ما حرام شده!»
نَعنا🌿
پدر آگوست تینوس می‌گفت سربازها بین خودشان چند بار این حرف را تکرار کردند. انگار حضور پدر آگوست تینوس را در آن‌جا فراموش کرده بودند. وقتی‌که خولی چشمش می‌خورد به سفال‌های شکسته شده رو به سربازان می‌گوید: «فکر می‌کردم با این جنگ، فقط آخرت‌مان جهنم شده، ولی حالا می‌بینم دنیای‌مان هم جهنم شده!»
Mahdavi
«حرف زدن خداوند با بندگانش غیر از حرف زدن بندگان با هم است. خداوند فقط از طریق دل بندگانش با آن‌ها حرف می‌زند، فرزندم.»
hiba
ــ من فکر می‌کردم، همان‌طور که دیگر هم‌رزمانم فکر می‌کردند، شمشیر از پی حق می‌زدیم. ولی لحظه‌ای به خود آمدیم دیدیم شمشیر از پی جهل می‌زدیم. ــ ولی چند لحظه‌ی قبل گفتید به طمع رفته بودید. ــ شما نپرسید به طمع چی، من هم نگفتم. طمع که فقط سکه و زن نمی‌شود. بدترین طمع، مفت خریدن بهشت است.
سمانه
لعنت بر این روزگار سیاه!
سیما
فقط یادتان باشد که روز حساب و کتابی هم هست.
Barzegar:)
سرورم به خلیفه گفته: «تو در حالی به آن تخت تکیه کرده‌ای که جای تو آن‌جا نیست. تو کسی را متهم به بی‌دینی و خروج از دین می‌کنی که جد تو را مسلمان کرده. به من که یکی از نوادگان دور پیامبر خدا هستم آن‌چنان احترام می‌گذارند که من خجالت می‌کشم. آن‌وقت شما نوه‌ی پیامبر خود را کشته و این‌گونه بر کشته‌اش شادی می‌کنید.»
hiba
از یکی از سربازان کنار دستی‌ام پرسیدم: «پس اسرا را کی می‌آورند؟» گفت: «مگر نمی‌بینی؟» ــ همین؟ لشکری چند هزار نفره دستاوردش این است؟»
بهارنارنج
هر کس نوکر ارباب من است؛ منم، نوکر او
سپیده دم اندیشه
راهبان دیر می‌گفتند این چگونه جنگی بوده است که ناراضیان خلیفه‌ی جوان، زنان و بچه‌های خود را به میدان درگیری آورده‌اند؟
کاربر ۱۲۳۶۵۳۹
یادم می‌آید که از پدر آگوست تینوس پرسیدم: «پدر، چه‌طور حاضر شدید آن کیسه‌های سکه را برای چیزی بدهید که نمی‌دانستید درونش چیست؟» گفت: «جوان، اگر در آن لحظه به جای من بودی حاضر بودی جانت را بدهی!»
hiba
فقط یادتان باشد که روز حساب و کتابی هم هست.
محمدرضا میرباقری
میرآخور گفت: «جسارت نباشد سرورم، ولی این اسب‌ها به درد میدان جنگ نمی‌خورند.» سرورم گفتند: «وقتی سوار حمایل جنگ بپوشد حتما اسب هم می‌فهمد که شکار این‌بار انسان است نه کبک و قرقاول.»
کاربر ۱۲۳۶۵۳۹
از زمانی‌که برای سرورم آشکار شد که خلیفه‌ی جوان با عده‌ی قلیلی وارد کارزار شده، زنان و کودکان آن‌ها را به اسارت گرفته‌اند، اقرار می‌کنم که نظر سرورم نسبت به خلیفه‌ی جوان برگشت.
کاربر ۱۲۳۶۵۳۹
هر کس نوکر ارباب من است؛ منم، نوکر او
ftmz_hd
«شما چه ابلهید آن‌چه می‌بینید هیبت مرگ است که در قصر بی‌صدا گام بر می‌دارد!»
زهره

حجم

۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

حجم

۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۱۵۹ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد