بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ژرفای زن بودن | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ژرفای زن بودن

بریده‌هایی از کتاب ژرفای زن بودن

امتیاز:
۴.۱از ۴۲ رأی
۴٫۱
(۴۲)
در چنین خانواده‌هایی، شادی را هم فقط به‌صورت ملایم می‌توان بروز داد و ابراز شادی بیش از حد «احمقانه» محسوب می‌شود. وقتی مدام به دختربچه‌ای بگویند که هر کاری انجام می‌دهد «بیش از حد» است، چنین می‌آموزد که احساسات او امن نیست. او به‌سرعت می‌فهمد که اندوه، یأس، خشم و یا حتی هیجان، در نظر والدین پذیرفتنی نیست و یا اصولاً چرا باید با احساسات کار داشت. اما نکته مهم این است که احساساتی که به رسمیت شناخته نمی‌شوند از بین نمی‌روند، فقط به زیر زمین می‌روند و ما را به گذشته زنجیر می‌کنند.
leili L
کار من زندگی کردن کامل به‌عنوان زن و لذت بردن از کل وجود خودم و جایگاهم در جهان هستی است.»
Elizee
قهرمان زن زره خود را می‌پوشد، شمشیرش را برمی‌دارد، سریع‌ترین اسب خود را انتخاب می‌کند و راهی میدان نبرد می‌شود. سپس گنج خود را پیدا می‌کند: مدرکی پیشرفته، مقامی در شرکت، پول، اعتبار و اقتدار. مردان لبخند می‌زنند، از وی استقبال می‌کنند و به عضویت او در باشگاه خود، خوشامد می‌گویند.
کاربر ۲۵۵۳۵۷۵
سفر قهرمانی زن در اثر «جدایی از زنانگی» آغاز می‌شود و با «ادغام مردانگی و زنانگی» پایان می‌یابد.
Zohreh
«تغییر ترسناک است. اما جایی که ترس نیست قدرت هم نیست. اگر یاد بگیریم که بی‌آنکه بگذاریم ترس، ما را متوقف کند، ترس خود را احساس کنیم، ترس با ما متحد می‌شود و همچون نشانه‌ای به ما می‌گوید چیزی که با آن روبه‌رو شده‌ایم می‌تواند متحول شود. اغلب اوقات قدرت حقیقی ما در چیزهایی نیست که معرف امری آشنا، راحت و مثبت هستند، بلکه این قدرت در ترس ما و حتی در مقاومت ما در برابر تغییر است.»
💮rosy💮
لازمه کشف موهبت موفقیت درونی، فدا کردن پندارهای نادرست از کارهای قهرمانانه است. هرگاه زنی آنقدر شهامت داشته باشد که محدود بودن خود را بپذیرد و تشخیص دهد که همین‌طور که هست کافی است، آن‌وقت یکی از گنج‌های راستین سفر قهرمانی زن را کشف می‌کند. در این زمان است که زن می‌تواند خود را از هوی و هوس نَفْس جدا سازد و نیروهای عمیق‌تری را که منشأ حیات او هستند لمس کند. او می‌تواند بگوید «من همه چیز نیستم ... و من کافی هستم.» به این ترتیب، زن موجودی واقعی، گشوده، آسیب‌پذیر و نسبت به بیداری روحی و معنوی حقیقی، پذیرا می‌شود.
mahshid
اینکه زنانگی برای من «خانه» است، به این معنا نیست که من می‌خواهم همیشه در خانه بمانم. اگر من هرگز از خانه بیرون نروم راکد می‌شوم. من بیش از آن انرژی، کنجکاوی و نیرو دارم که این‌قدر محدود بمانم.
mohadese
مرد و زن درون شما در جنگ هستند هر دوی آن‌ها زخمی‌اند خسته‌اند و نیاز به توجه و رسیدگی دارند اکنون زمان آن رسیده که شمشیری را که آن‌ها را به دو نیم کرده بر زمین بگذاریم
me
«وقتی از رشد و پیشرفت مادری جلوگیری شد، او ممکن است صلاحیت دختر خود را نادیده بگیرد یا آن را کم‌ارزش بشمارد، یا شاید به جهت مخالف برود و دخترش را تشویق کند که بچه «خاص» و «بسیار با استعدادی» باشد که به‌جای او، مادر از موفقیت دختر خود لذت می‌برد. بسیاری از مادران پیام‌های متضاد و مبهمی برای دختران خود می‌فرستند، از جمله اینکه «مثل من نباش ولی شبیه من باش» یا «موفق باش ولی بیش از حد موفق نباش.» عجیب نیست که زن، زنانگی را به‌نفع مردانگی رد می‌کند؛ زیرا به‌نظر می‌رسد که مردان برای استقلال و موفقیت او ارزش بیشتری قائل‌اند.
mahdie
«تغییر ترسناک است. اما جایی که ترس نیست قدرت هم نیست. اگر یاد بگیریم که بی‌آنکه بگذاریم ترس، ما را متوقف کند، ترس خود را احساس کنیم، ترس با ما متحد می‌شود و همچون نشانه‌ای به ما می‌گوید چیزی که با آن روبه‌رو شده‌ایم می‌تواند متحول شود. اغلب اوقات قدرت حقیقی ما در چیزهایی نیست که معرف امری آشنا، راحت و مثبت هستند، بلکه این قدرت در ترس ما و حتی در مقاومت ما در برابر تغییر است.»
کاربر ۱۱۵۸۰۱۳
ما در تاریکی از نو زاده می‌شویم.
f.a.e.z._
«اندوه در ذات وجود است. اگر دل خود را به روی هر احساس دیگری بگشایید به ناگزیر به اندوه می‌رسید، اندوهی که مثل بذر تقویت شده بلافاصله برگ سبز خود را نشان می‌دهد». اما نیازی نیست که انسان به اندوه بچسبد. رها کردن اندوه، مثل تنفس آگاهانه، انضباط می‌طلبد. انسان با هر دَم اندوه را احساس و با هر بازدم آن را رها می‌کند. با هر دَم، اشکی روی گونه می‌غلتد و با هر بازدم به‌خاطر گرمای آن احساس قدردانی می‌کند. پس باید نفس کشید و لبخند زد. با خود مهربان بود و آهسته‌آهسته گام‌های کوچک برداشت.
Ghazaleh
ممکن است تصور کنید که این کتاب در پی نفی دستاوردهای اشتغال و تحصیل زنان است که ابداً چنین نیست. آنچه خانم مورداک به چالش می‌کشد، پیروی تمام از قرائت مردانه برای زندگی است. اینکه ما باور کنیم که برای مثال سند شش دانگ تجارت و شیوه‌های آن را به نام مردان زده‌اند و هر زنی که بر این وادی وارد می‌شود، پیش از گاهِ ورود باید رخت زنانه از تن به در کند و همچون یک مرد در این عرصه ورود نماید. آنچه در این کتاب نفی می‌شود، قربانی کردن زنانگی در ازای موفقیتی موهوم در دنیایی است که مردان همه قواعد بازی را از قبل معلوم کرده‌اند و زنان برای ورود به بازی مجبور به پذیرش این قواعد می‌شوند.
احسان رضاپور
روزی از خواب بیدار شدم و فهمیدم که من هر بار با این نیت ازدواج کرده‌ام که حفره عظیمی را که پدرم با طرد کردن من در وجودم ایجاد کرده بود پر کنم. به همین دلیل به کلی مردان را از زندگی خود حذف کردم و زندگی خود را روی نوشتن متمرکز کردم. حالا با یک دبیر دبیرستان آشنا شده‌ام که ابدا شبیه پدرم نیست، اخبار ورزشی را دنبال نمی‌کند و به صحبت‌های من علاقه‌مند است. ما واقعا از بودن در کنار هم لذت می‌بریم. این اولین باری است که من از زن بودن احساس خوبی دارم. نمی‌دانم که باز هم ازدواج خواهم کرد یا نه، اما می‌دانم که دیگر نیازی ندارم دنبال پدر بگردم.
کاربر ۳۰۸۱۹۲۰
«زنان هنرمندی چون مری بث ادلسون، کارولیاشنیمان، میمی لوبل، بوفی جانسون، جودی شیکاگو، دانا بایرز، دانا هنز، میریام شارون، آنا مندیتا، بتسی دامون، بتسی سار، مونیکا سوجو و هانا کی
Pariya
قوه تخیل من جایی در همین اطراف است، کف این زمین پاشیده شده است. من قصه‌های پریان، خانه‌های درختی و موجودات خیالی را جمع می‌کنم. این‌ها بخش‌هایی از وجود من هستند که آن‌ها را دوباره پس می‌گیرم و به‌عنوان بخشی از خودم بازمی‌گردانم. این احساس را که هر کاری بخواهم می‌توانم بکنم و هر چیزی را که تصور کنم می‌توانم به‌وجود بیاورم، پس می‌گیرم. زمانی چنین احساسی داشتم و این احساس جادویی بود. معمولاً کنار خانه می‌نشستم و رشد گل‌های سرخ را تماشا می‌کردم. می‌توانستم ساکن باشم و تپش زندگی، بوی زندگی و صدای زندگی را احساس کنم. من مرداب را می‌شناسم. این چیز جدیدی نیست. من قبلاً این‌جا بوده‌ام و احساس کرده‌ام که تحت حمایت قرار دارم. مرداب و جنگل؛ این‌ها مادران من هستند. من با درختان، گل‌ولای، سبزه‌ها و برگ‌ها احساس پیوستگی می‌کنم. من هرگز احساس تنهایی نکرده‌ام و حالا آن احساس پیوستگی را پس می‌گیرم، احساسی که تا اعماق وجودم پایین می‌رود.
Pariya
زنان مانند مردان با حرکت کردن، بالا رفتن و وارد روشنایی شدن راه خود را به‌سوی خویشتن پیدا نمی‌کنند؛ بلکه با حرکت کردن به پایین و رفتن به اعماق زمین وجود خود این کار را می‌کنند. استعاره از کندن زمین برای یافتن راه بازگشت به خویشتن، به‌خوبی معرف روند تشرف زنان است. تجربه روحی و معنوی زنان به معنی رفتنِ هر چه عمیق‌تر به درون خویشتن است نه بیرون خویشتن.
Pariya
زن قهرمان امروزی باید از شمشیر تشخیص خود برای قطع بندهای «من» که او را به گذشته وابسته نگه می‌دارند استفاده کند و دریابد که چه چیزی در خدمت مقصود روح اوست. باید ناراحتی و انزجار را نسبت به مادر خود رها کند، ملامت و سرزنش یا بت‌سازی پدر را کنار بگذارد، و شهامت روبه‌رو شدن با تاریکی خود را داشته باشد. سایه او آنجاست تا او نامی بر آن بگذارد و آن را در آغوش بگیرد. زن از طریق تمرین مراقبه، هنر، شعر، بازی، آیین، رابطه و حفر کردن زمین این فضاهای تاریک و سایه‌وار درون خود را روشن می‌کند.
leili L
در روابط مردسالارانه ــ چه سیاسی باشد چه مذهبی و چه شخصی ــ فقط یک نفر می‌تواند در رأس باشد. بنابراین همیشه کنترل‌کننده و کنترل‌شونده‌ای وجود خواهد داشت و برای اینکه شخصیت سلطه‌جو بتواند قدرت خود را حفظ کند باید طرف مقابل را در موقعیتی پایین‌تر از خود نگه دارد. این امر ذهنیت خاصی می‌آفریند که در آن یک شخص انتظار دارد کنترل را به‌دست داشته باشد و شخص دیگر انتظار دارد کنترل شود.
leili L
همه ما به‌طور متقابل به‌هم وصل هستیم. همه ما با هم هستیم. برای با هم یکپارچه بودن با چیزی، یا یکی بودن با چیزی باید آن را درک کنیم. باید وارد آن شویم. امکان ندارد بتوانیم بیرون بایستیم و تماشا کنیم.
leili L

حجم

۲۹۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

حجم

۲۹۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۳ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۵۴,۰۰۰
۴۰%
تومان