بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روز رهایی | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب روز رهایی

بریده‌هایی از کتاب روز رهایی

انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۷ رأی
۳٫۵
(۳۷)
من آدم بلاتکلیفی هستم که نمی‌تواند تصمیم بگیرد، چون بیشتر کارهایی که می‌کنم هیچ اهمیتی ندارد و تصمیم هم بگیرم چیزی عوض نمی‌شود.
دانشجونده
اگر سیارهٔ زمین سرخ شود، بعد ترک‌ترک شود و توی این آسمان رنگ‌ورورفته منفجر شود، دل من خنک نمی‌شود. باید خودم هم بترکم و مثل قطره‌های باران بپاشم به کل جهان. همین و بس.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
آرزوها هیچ‌وقت برآورده نمی‌شوند. این را خوب می‌دانم. مهم نیست.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
کاش همه‌چیز منصفانه بود و بر وفق مراد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
تازه این هم هست که اگر چیزی زیادی کش پیدا کند بالاخره لحظه‌ای می‌رسد که می‌گویی: دیگر بس است.
کاربر ۹۹۱۶۶۹
احساس خوشبختی کردم. احساس خوشبختی عمیق
دختر بهاری
از وقتی سعی می‌کنم خودم را گم کنم، دلم به حال خودم می‌سوزد، همان‌طور که دلم برای روپوش سبزم می‌سوزد یا دوچرخه‌ام یا مسواکم که می‌خواستم گمش کنم. به خودم فکر می‌کنم و به خودم می‌گویم کسی مرا نمی‌خواهد، حتی خودم. بعد دلم برای خودم می‌سوزد که کسی مرا نمی‌خواهد، حتی خودم.
Sara
زیباترین سرنوشتِ ممکن برای انسان مردن در راه عشق است، وگرنه، این خود عشق است که می‌میرد.
Sara Lalehzari
کلاه بارانی‌ام را از سر برداشتم. کلاه بدریختی است. یک بند دارد که وقتی می‌کشمش لبه‌اش چین می‌افتد، این‌طوری سر و گوش‌هایم کاملاً پوشیده می‌شود و فقط چشم‌ها و دماغم بیرون می‌ماند. وقتی باران می‌بارد و سوار دوچرخه‌ام، حسابی به کارم می‌آید و گرمم می‌کند و خوشحالم که دارمش.
دختر بهاری
گفتم آدم‌هایی که سگ‌ها یا گربه‌ها را عقیم می‌کنند تا سروگوششان نجنبد و ول نگردند یا بوی بد ندهند جنایتکارند. حیوان‌ها را یا باید همان‌طور که هستند بپذیری یا دست از سرشان برداری. نمرهٔ بدی گرفتم. معلم برایم توضیح داد که گربه‌ها را عقیم می‌کنند چون بی‌احتیاط‌اند و ممکن است وقتی دنبال جفت می‌گردند ماشین زیرشان بگیرد. گفتم گربهٔ نر این حق را دارد که زندگی‌اش را به‌خاطر گربهٔ ماده به خطر بیندازد. آدم‌ها خودشان چنین حقی دارند و گاهی سر عشق‌وعاشقی جانشان را می‌دهند،
bec san
ازگیل هست. بعید بود، چون پرنده‌ها هم گرسنه‌اند. پدرم می‌گوید حتی روباه‌های گرسنه هم ازگیل می‌خورند. روباه‌های بیچاره. اینکه روباه باشی و گرسنه اوضاعت خیلی خراب‌تر است تا اینکه دختری گرسنه باشی.
bec san
واقعاً از ته دل آرزو کردم دنیا مثل یک آتش‌بازی خونین منفجر شود. این اتفاق نیفتاد. آرزوها هیچ‌وقت برآورده نمی‌شوند. این را خوب می‌دانم. مهم نیست. اگر سیارهٔ زمین سرخ شود، بعد ترک‌ترک شود و توی این آسمان رنگ‌ورورفته منفجر شود، دل من خنک نمی‌شود. باید خودم هم بترکم و مثل قطره‌های باران بپاشم به کل جهان. همین و بس.
عطیه فلاح
همان‌جا ماندم و به چیزهای غم‌انگیز و احمقانه فکر کردم. من این‌طوری‌ام. با چنان جدیتی به چیزهای بی‌معنی و چرت‌وپرت فکر می‌کنم که انگار بامعنا هستند.
یاسمن
گفت: «تو هم، تو هم خوشگلی. فقط قیافه‌ت همیشه گرفته‌ست. ولی وقتی می‌خندی چشم‌هات پرِ‌ستاره می‌شن.»
کاربر نیوشک
من این‌طوری‌ام. با چنان جدیتی به چیزهای بی‌معنی و چرت‌وپرت فکر می‌کنم که انگار بامعنا هستند.
کاربر نیوشک
اگر به میل من بود، آفتاب را ترجیح می‌دادم. درخشان‌ترینِ آفتاب‌ها. بی‌رحم‌ترینِ آفتاب‌ها.
کاربر نیوشک
تازه این هم هست که اگر چیزی زیادی کش پیدا کند بالاخره لحظه‌ای می‌رسد که می‌گویی: دیگر بس است.
کاربر نیوشک
به‌نظرم، اگر آدم‌هایی که کسی آنها را نمی‌خواهد نبودند، زمین تقریباً خالی از سکنه می‌شد.
ali73
پدر و مادرم برای حیوان‌ها کم نمی‌گذارند. برای همین، وقتی بچه بودم، دوست داشتم گوساله‌ای کوچک باشم. این‌طوری من هم دوست داشته می‌شدم، مثل باقی آدم‌ها.
محمد
نوزاد خوشحال است، چون هنوز نمی‌داند دختر است. بعدها باید غصه‌اش را بخورد.
Fatemeh

حجم

۱۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱۵۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۱۰۲,۰۰۰
۷۱,۴۰۰
۳۰%
تومان