بریدههایی از کتاب شطرنج
۴٫۱
(۹۰)
هنری بدون اثر هنری؛ معماری بیپایه و اساس- اما با این وجود، آن طور که اثبات کرده در ذاتش از هر کتاب و اثر هنری ماندگارتر است؛ تنها بازیای که به تمامی ملیتها و اعصار تعلق دارد، با این که کسی نمیداند چه خدایی آن را به زمین آورده تا بر ملالت پیروز شده و هوش و حواسها را تقویت کرده و ذهن را بپروراند. از کجا شروع میشود و در کجا خاتمه مییابد؟ هر بچهای میتواند قواعد اولیهاش را بیاموزد، هر بیدست و پایی میتواند بخت خود را در آن بیازماید، با این وجود، در قاب چهارگوشِ کوچکِ تغییر ناپذیرش قادر بود انواع خاص اساتیدی را به وجود آورد که قابل مقایسه با هیچ کس دیگری نبودند، افرادی با استعدادی محض برای شطرنج، نوابغی در زمینهی بخصوصشان که همچون ریاضیدانان، شاعران و موسیقیدانان بینش، صبر و تکنیک را در اندازهای یکسان، اما با لایهبندیها و ترکیباتی متفاوت با هم میآمیزند.
ماراتن
تنها بازی ساخت دست بشر که به طرزی چشمگیر از جور و جفای بخت و اقبال میرهد و تاج پیروزی را تنها به ذهن، یا یک نوعِ خاص از استعدادهای ذهنی اعطا میکند. آیا ما با توهینمان به خاطر بازی برشمردن شطرنج گناهکار نیستیم؟ آیا این هم نباید نوعی هنر یا دانش محسوب شود، چیزی معلق در میانهی هر دوی این مقولهها، همان طور که قالیچهی سلیمان در میانهی زمین و آسمان معلق بود، پیوندی یگانه میان اضداد: چیزی باستانی که همچنان نوییاش را حفظ کرده، با ساختاری ماشینی که صرفا توسط یک خلاقیت موثر به کار میافتد؛ محدود به یک فضای هندسی ثابت، با این حال بیکران در ترکیبها؛ مدام در حال رشد و در عین حال سترون؛ اندیشهای که به جایی نمیرسد؛ ریاضیاتی که به محاسبهی هیچ مشغول است؛
ماراتن
هدف از انداختن ما در یک خلاء تمام عیار و در اتاقی که به طور کل از دنیای بیرون جدا شده، این بود که فشار را نه از بیرون، و از طریق خشونت و سرما، بلکه از درون بر ما تحمیل کرده و در نهایت لبهایمان را به گفتن باز دارند. در نگاه اول اتاقم به هیچ وجه نامساعد به نظر نمیرسید. یک در و یک تختخواب و یک صندلی و یک روشویی و یک پنجرهی مسدود داشت. اما درِ آن شبانه روز بسته بود؛ هیچ کتاب، روزنامه، تکهای کاغذ یا مدادی روی میز نبود؛ پنجره با یک سنگر مسدود شده بود؛ خلایی تمام عیار حول من و حتی در درونم به وجود آمده بود.
محمد
ناگهان همچون سروشی آسمانی، به یادم آمد که رو تختی طرحی چهارخانه دارد و میتوانم آن را جوری تا کنم که شصت و چهار خانه داشته باشم. بنابراین برای شروع چند صفحهی اول کتاب را کندم و باقی آن را زیر تشکم پنهان کردم. بعد شروع به ساختن مهرههای شطرنج کردم. شاه و وزیر و غیره را از خردههای نانم ساختم که البته ناقص و مضحک از آب در آمدند اما هر چه بود بالاخره بعد از تلاشی بیپایان توانستم موقعیتهای به نمایش در آمده در کتاب را بر روتختیام بازسازی کنم.
محمد
حجم
۷۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان