بریدههایی از کتاب یازده حلقه
۲٫۳
(۳)
مهم این نیست که بنشینیم و ذهن خود را آرام کنیم، بلکه مهم این است که از آنچه تأثیری بر بهبود توانایی درک اتفاقات پیش رو و واکنش مؤثر به آنها دارد، آگاهی پیدا کنیم.
کیارش
بسیاری از ما و همچنین بازیکنان بسکتبال، زمان زیادی را به تفکر در مورد گذشته و آینده اختصاص میدهیم و این امر موجب میشود تا زمان حال را فراموش کنیم و قدردان راز عمیق زنده بودن نباشیم.
کیارش
استیو کر، که در ۱۹۹۳ به بولز پیوست، میگفت: "یکی از بهترین چیزها در تمرین این بود که ما را از قیدوبند دنیا رها میکرد. در انبیای، اگر شما مربیای داشته باشید که هر روز یک حرف را تکرار کند و تمرینات هم متفاوت نباشند، تیم بهسرعت پیر میشود. اما گرد هم آمدن ما بسیار اهمیت داشت. تیم ما جوری هماهنگ بود که من در هیچیک از تیمهایی که تا آن زمان در آنها بازی کرده بودم، ندیده بودم."
کیارش
اسکاتی رهبر متفاوتی در تیم بود. او از مایکل آسانگیرتر بود، به انتقادهای همتیمیهایش با صبوری گوش میداد و بعد سعی میکرد دربارهٔ آنچه بازیکنان از آن ناراضی هستند، کاری انجام دهد. استیو کِر میگوید: "فکر کنم بازیکنان بیشتر به سمت اسکاتی جذب میشدند، چون او بیشتر شبیه ما بود. مایکل چنان حضور پررنگی داشت که انگار اصلاً انسان نبود. هیچ چیز نمیتوانست به او صدمه بزند. اسکاتی بیشتر همسطح ما بود و مانند ما آسیبپذیر."
کیارش
در هر تیم موفقی که من مربیاش بودم، بیشتر بازیکنان دقیقاً میدانستند که باید چه نقشی را در تیم ایفا کنند.
وقتی سلسلهمراتب مشخص باشد، استرس و اضطراب بازیکنان بهشدت کم میشود. اما اگر این موضوع مبهم باشد و بازیکنان بهتر مدام به دنبال موقعیت باشند، مرکزیت تیم حفظ نمیشود؛ فارغ از اینکه که ترکیب تیم چقدر بااستعداد باشد.
کیارش
انسانها تنها روزی که توسط مادرشان زاده میشوند، متولد نمیشوند، بلکه... زندگی بارها و بارها آنها را مجبور میکند که خودشان را متولد کنند."
گابریل گارسیا مارکز
کیارش
. به گفتهٔ مایکل "منها" بهآهستگی، به "مایی" قدرتمند تبدیل شدند و تیم به یکی از نیرومندترین تیمهایی تبدیل شد که مربیگری آنها را به عهده داشتم.
کیارش
عادت شما برای انجام یک کار، روش شما برای انجام تمامی کارهاست.
کیارش
چیزی که بعد از سالها انجام مدیتیشن آموختم این است که وقتی خود را تماموکمال در لحظهٔ حاضر غرق میکنید، نسبت به اتفاقاتی که در همین لحظه و همین جا در حال رخدادن است، به آگاهی عمیقتری دست پیدا میکنید. این آگاهی در نهایت به احساس اتحاد بزرگتری میانجامد که همان "لزوم کار تیمی" است.
کیارش
فیل میدانست که رسیدن به مقام امتیازآورترین بازیکن لیگ، برای من مهم است، اما میخواستم این کار را طوری انجام بدهم که از کار تیم جدا نباشد.
کیارش
شفافیت داشتن، کلید این داستان است. چیزی که بازیکنان دربارهٔ مربیشان هیچگاه تحمل نخواهند کرد، این است که مربی با آنها صادق و روراست نباشد.
کیارش
هر شخص برای خودش به منزلهٔ یک جزیره است؛ با حسی بسیار واقعی. تنها خود شخص است که میتواند به جزیرههای دیگر پل بسازد؛ اگر اول از همه بخواهد که خودش باشد و اجازه دهد که خودش باشد.
کیارش
مهمترین چیز، هدایت بازیکنان به سمت دستیابی به یک هوش گروهی بود تا بدینوسیله بتوانند بهصورت هماهنگ با هم کار کنند.
کیارش
معمولاً به بازیکنان یادآوری میکردم که بیشتر روی اتفاقات و مسیری که در طول بازی طی میکنیم تمرکز داشته باشند تا روی نتیجهٔ نهایی، چراکه اگر تمام توجهتان را به آینده دهید، زمان حال از کنار شما عبور خواهد کرد
کیارش
من و کادر مربیان برای صبحانه یکدیگر را ملاقات میکردیم و دربارهٔ نکات مربوط به تمرین و همچنین گزارش استعدادیابها بحث میکردیم. این کار به ما اجازه میداد که اطلاعات خود را با هم به اشتراک بگذاریم و مطمئن شویم که از نظر استراتژی روزمره، با یکدیگر همعقیده هستیم. هر مربی، سطح بالایی از خودمختاری را داشت، اما زمانی که با بازیکنان صحبت میکردیم، همه با هم یکی بودیم.
کیارش
وقتی میخواستم کادر مربیان را انتخاب کنم، استراتژیام این بود که اطراف خودم را با قویترین و داناترین افرادی که میتوانستم پیدا کنم، پر کنم و تا جایی که میتوانم، به آنها فضا بدهم تا بتوانند نظرات خود را بیان کنند.
کیارش
بسکتبال مانند یک راز فوقالعاده است. میتوانید همه کار را درست انجام دهید. میتوانید ترکیبی عالی از استعدادها را به همراه یک سیستم فوقالعاده در حمله داشته باشید. میتوانید یک سیستم دفاعی نفوذناپذیر داشته و خود را برای هر اتفاقی آماده کرده باشید. اما اگر بازیکنان بهعنوان یک گروه، احساس یکیبودن نداشته باشند، تلاشهایتان به ثمر نخواهد نشست. بندی که یک تیم را متحد میکند، میتواند بسیار شکننده و حتی خیالی باشد.
کیارش
جان پکسون میگفت: "مایکل یک هم تیمی متوقع بود. اگر شما در زمین بودید، باید کارتان را به نحو احسن انجام میدادید. او قبول نمیکرد که کسی کمتر از او به بازی اهمیت دهد."
کیارش
روزنامهنگاری به نام مارک هیسلر در لسآنجلس تایمز میگفت: " جردن یک رهبر ذاتی نیست، او یک اجراکنندهٔ ذاتی است." او همانطور که میگفت، "بچهها، من میخواهم به زمین بروم و تیم حریف را نابود کنم، آیا با من همراه می شوید؟"، تیم را با نیروی ارادهٔ خود به حرکت درمیآورد.
کیارش
هدف من در فصل اولم بهعنوان مربی این بود که تیم بولز را از یک تیم مرحلهٔ سومِ جنگجوهای تنهایی که به اهداف شخصی خود فکر میکنند (من عالی هستم و تو نیستی) به تیم مرحلهٔ چهاری تبدیل کنم که در آن، تأکید روی ما، فراتر از تأکید روی من باشد. (ما عالی هستیم و تو نیستی.)
کیارش
حجم
۵۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۵۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان