بریدههایی از کتاب یازده حلقه
۲٫۳
(۳)
"تنها به همان حدی که ما خودمان را در معرض نابودی و رهاکردن از چیزی قرار میدهیم، میتوانیم چیز نابودنشدنی و غیر قابل تخریبی را در وجودمان بیابیم."
کیارش
از این به بعد به دنبال آیندهٔ خوب نیستیم؛ ما خودمان آیندهٔ خوبیم.
کیارش
بر روی کاری که دارید، تمرکز کنید؛ نه اینکه بر گذشته تمرکز کنید یا نگران آینده باشید. تیم در انجام این کار، بسیار خوب عمل میکرد.
کیارش
اگر در رودخانه زندگی میکنی، باید با تمساحها دوست شوی.
کیارش
اهمیتدادن به روح بازی، مهمتر از صفحهٔ امتیازهاست.
کیارش
از عدم وجود روحیهٔ رقابتی در تیم آشفته میشدم. مشکل جدیدی برای ما بود.
کیارش
معمولاً به بازیکنان یادآوری میکردم که بیشتر روی اتفاقات و مسیری که در طول بازی طی میکنیم تمرکز داشته باشند تا روی نتیجهٔ نهایی، چراکه اگر تمام توجهتان را به آینده دهید، زمان حال از کنار شما عبور خواهد کرد.
کیارش
عمولاً به بازیکنان یادآوری میکردم که بیشتر روی اتفاقات و مسیری که در طول بازی طی میکنیم تمرکز داشته باشند تا روی نتیجهٔ نهایی، چراکه اگر تمام توجهتان را به آینده دهید، زمان حال از کنار شما عبور خواهد کرد.
کیارش
معمولاً به بازیکنان یادآوری میکردم که بیشتر روی اتفاقات و مسیری که در طول بازی طی میکنیم تمرکز داشته باشند تا روی نتیجهٔ نهایی، چراکه اگر تمام توجهتان را به آینده دهید، زمان حال از کنار شما عبور خواهد کرد.
کیارش
من و کادر مربیان برای صبحانه یکدیگر را ملاقات میکردیم و دربارهٔ نکات مربوط به تمرین و همچنین گزارش استعدادیابها بحث میکردیم. این کار به ما اجازه میداد که اطلاعات خود را با هم به اشتراک بگذاریم و مطمئن شویم که از نظر استراتژی روزمره، با یکدیگر همعقیده هستیم. هر مربی، سطح بالایی از خودمختاری را داشت، اما زمانی که با بازیکنان صحبت میکردیم، همه با هم یکی بودیم.
کیارش
یکیشدن چیزی نیست که بتوان مانند یک سوییچ آن را روشن کرد. باید محیط مناسبی را برای آن فراهم کنید تا بتواند رشد کند، سپس هر روز با دقت به آن غذا بدهید.
کیارش
اگر محدودیتهای زیادی برای بازیکنان وضع کنید، زمان زیادی را صرف تلاش برای مخالفت با سیستم خواهند کرد. آنها نیز مانند همهٔ ما، نیازمند درجهای از ساختار در زندگیشان هستند، اما مقداری آزادی عمل هم میخواهند تا خودشان را بهصورت خلاقانهای نشان دهند.
کیارش
هیچوقت نتوانستم در برخورد با شکستهایم عملکرد خوبی داشته باشم. مانند بسیاری از رقبیان، یکی از عوامل اصلی حرکت در زندگی من، نهتنها پیروزشدن، بلکه جلوگیری از شکستخوردن بود. با این حال بنا به دلایلی، این شکست مفتضحانه به اندازهٔ شکستهای دیگری که در بسکتبال متحمل شده بودم، تأثیری روی من نگذاشت. بخشی از آن به این دلیل بود که این شکست در مرحلهٔ فینال رخ نداده بود. در این مرحله بسیار آسانتر از زمانی که در یکقدمی جام قهرمانی هستید، میتوانید شکست را تحمل کنید.
کیارش
البته زمانی که یک مربی هستید، به اندازهٔ زمانی که بازیکن بودهاید، احساس دلهره و اضطراب نخواهید داشت. وقتی بازیکن هستید، دربارهٔ اشتباهاتی که ممکن است بازی را به گند بکشد، استرس دارید. اما زمانی که مربی هستید، فکر میکنید چطور میتوانید بازیکنان را برای بازیهایشان به هیجان بیاورید؟ یا اینکه چه دیدگاهی میتوانید به آنها پیشنهاد کنید تا بتوانند بازی خودجوشی داشته باشند؟ یا چه تغییری در مربیگریتان باید به وجود بیاورید، تا آنها تحریک شوند و خوب بازی کنند؟
کیارش
این لحظه ای است که شما میتوانید خودتان را نشان بدهید. لحظهای که میتوانید سرنوشتتان را بسازید.
کیارش
ناگهان کوبی با روشی بسیار بهتر از گذشته، به او نزدیک شده بود. اگر لوک سه پرتاب مستقیم را از دست میداد، کوبی فقط به او میگفت: "بیخیال مرد، نگران این گند نباش. من هم در هر بازی سه پرتاب مستقیم را از دست میدهم. فقط به کارت ادامه بده." لوک دربارهٔ این تغییر کوبی میگوید: "وقتی رهبرتان با شما به این شکل صحبت میکند، به جای واردکردن اضطراب زیاد به شما، باعث میشود تا پرتاب بعدی را بسیار راحتتر به سرانجام برسانید."
کیارش
لوک آن را بدین صورت توصیف میکرد: "من کوبی را کاپیتانی میدیدم که در زمین فریاد میکشد و میخواهد توپ را به او بدهم و فیل را به این صورت میشناختم که از روی نیکمت به من میگوید مهم نیست چه اتفاقی میافتد؛ تو فقط پاسِ درست بده. بنابراین به جای اینکه شاهد این باشم که چه اتفاقی در زمین میافتد، تلاش میکردم تا معنای دادزدن کوبی و حرفهای مربی را که میگفت به او پاس ندهم، بفهمم. این امر کار را برای من سخت تر میکرد."
کیارش
در فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸، لیکرز چنین تیمی بود و هرچقدر هم میگذشت، روحیهٔ بازیکنانش قویتر میشد. البته باید بگویم که آنها بااستعدادترین تیمی نبودند که تا آن زمان مربیگریشان کرده بودم. از لحاظ فیزیکی هم قویترین تیم نبودند. اما بازیکنان لیکرز چنان ارتباط روحی عمیقی با یکدیگر داشتند که به آنها اجازه میداد تا هر معجزهای را روی زمین به وجود بیاورند.
کیارش
فیشر در مصاحبهای، از روندی میگوید که در سالهای فعالیتش در بسکتبال طی کرده بود: "این روند بیشتر از آنچه که واقعاً به نظر میرسید، برای من خاصیتی عرفانی داشت. هدف مربیها این بود که برای ما دستورالعملهایی اساسی تنظیم کنند، تا بدانیم چگونه با یکدیگر در یک گروه بسکتبال بازی کنیم. سپس از ما انتظار میرفت تا برای هر چیزی، نقشهٔ خودمان را داشته باشیم. این روش بینظیری برای ایجاد سازمانی بدون سازماندهی بیش از حد بود. در این روش، مثل همهٔ مربیها به شما نمیگفتند که باید چهکار کنید. مربیهای ما یک قدم عقب میرفتند و اجازه میدادند تا خودمان مسیر را پیدا کنیم."
کیارش
یکی از روشهای کلیدی ما برای رسیدن به پیروزی، آزادیدادن به بازیکنان برای پیداکردن سهمشان درون ساختار تیم است.
کیارش
حجم
۵۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۵۲۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان