بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یازده حلقه | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب یازده حلقه

بریده‌هایی از کتاب یازده حلقه

۲٫۳
(۳)
تجربهٔ من در روز اول کمی متفاوت بود. با وجود این‌که از یادگیری بازیکنانم بسیار خوشحال بودم، اما از تمرکز و توجه کم آن‌ها ناراحت و متعجب بودم.
کیارش
هاری می‌گفت به یاد دارد مسابقه را به این دلیل باختند که هیچ‌کدام از بازیکنان با قلب، مغز و شجاعت خود بازی نمی‌کردند. دل هریس، مربی تیم نیز اضافه می‌کرد: "و بدون هیچ نبوغی."
کیارش
اگر شرایط و اوضاع بر وفق مراد شما پیش نرود، نوعی آزمودن نفس و به نوعی درمان نفس شماست. ما فکر می‌کنیم که حقیقت این مسئله، عبور از آن دشواری یا آزمون است، اما حقیقت این است که مشکلات واقعاً حل نمی‌شوند. اوضاع و شرایط زندگی مدتی خوب است و بار دیگر همه چیز چالش‌برانگیز خواهد شد. زندگی همین‌طور است. درمان نفس، از اجازه‌دادن به رخ‌دادن این شرایط و نتایج آن ناشی می‌شود. باید به خود اجازه بدهیم تا سوگواری کنیم و احساس رهایی، بدبختی و لذت داشته باشیم.
کیارش
اگر می‌خواهید واقعاً تمرین کرده و صبر و تحمل را در خود به وجود بیاورید، به کسی نیاز دارید که به‌صورت ارادی و به خواستهٔ خود به شما آسیب می‌زند. از این رو، این افراد فرصت‌های حقیقی را در اختیار ما می‌گذارند تا میزان صبر و تحمل خود را محک بزنیم. آن‌ها به گونه‌ای قوت و قدرت درونی ما را می‌آزمایند که حتی مرشدان و آموزگاران ما نیز از انجام آن عاجزند.
کیارش
تلاشی که صورت گرفت و باعث شد واقعاً اعجاب‌آور شویم، رهبری تیم بود. او همه را به صبوری تشویق کرد و باعث شد تا پرتاب‌های عالی پشت سر هم داشته باشد... از نظر من، او باارزش‌ترین بازیکن سال است.
کیارش
چیزی که در مورد تیم دوست داشتم این بود که بازیکنان تصور روشنی در مورد نقش‌های خود داشتند و آن را به‌خوبی انجام می‌دادند. هیچ‌کس از عدم وقت کافی برای بازی، یا فرصت پرتاب کافی، یا سوء شهرت شکایتی نداشت.
کیارش
مایکل می‌گفت: "به نظرم فیل را برای دورهٔ دوم بیشتر لازم داشتیم تا دورهٔ اول. در دورهٔ اول شخصیت‌های زیادی داشتیم که با هم هماهنگ شده بودند و روحیهٔ تیمی قدرتمندی را به وجود آورده بودند. فیل ما را مثل چند برادر دورهم جمع می‌کرد."
کیارش
زمانی که مایکل به‌دوراز بسکتبال و در تعطیلات بود، جورج و من تغییراتی را در محیط یادگیری تیم ایجاد کردیم تا توانایی بازیکنان برای رشد ذهنی، عاطفی و روحی را بهبود بخشیم. اگر مایکل می‌خواست در تیم بماند و رهبری آن را در دست بگیرد، مجبور بود تا هم‌تیمی‌های خود را به‌خوبی بشناسد و ارتباط نزدیک‌تری با آن‌ها برقرار کند. باید درک می‌کرد که هرکدام از بازیکنان با یکدیگر متفاوت هستند و موارد مهمی برای ارائه به تیم در دست دارند. نقش او به‌عنوان رهبر تیم این بود که بهترین مهارت هر بازیکن را دریابد و از آن به بهترین نحو استفاده کند.
کیارش
مایکل تحت تأثیر تمرین ذهن‌آگاهی که جورج با تیم انجام داده بود قرار گرفت، زیرا باعث شده بود تا بازیکنان دیگر به آگاهی ذهنی او نزدیک‌تر شوند. از نظر جورج، مایکل باید دیدگاهش را نسبت به رهبری تغییر می‌داد. جورج می‌گفت: "در لحظه بودن و همبستگی بین خودت و دیگران است که مهم است. این به معنای تمایل به سازش است تا بتوانیم افراد را در جایگاه واقعی خودشان ملاقات کنیم؛ به‌جای این‌که از آن‌ها انتظار داشته باشیم تا در جایگاه دیگری باشند و در نتیجه عصبانی شویم و تلاش کنیم تا آن‌ها را به جایگاه مورد نظر خودمان متمایل کنیم و در جایگاه مدّ نظر خودمان ببینیم."
کیارش
مایکل به‌سختی می‌توانست رابطهٔ نزدیکی با هم‌تیمی‌های خود برقرار کند، زیرا به گفتهٔ جورج "او یک زندانی در اتاق خود بود." نمی‌توانست مانند اسکاتی به‌راحتی در انظار عموم ظاهر شود و با دوستانش وقت بگذراند. بسیاری از بازیکنان جدید همچنان از او ترس داشتند و این امر بین آن‌ها جدایی انداخته بود.
کیارش
در آن سال سعی کردم دیگر دنبال حواشی نباشم، زیرا متوجه شدم وقتی مضطرب و سراسیمه به نظر می‌رسم، دنیس بی‌قرار و ناآرام می‌شود و اگر این موضوع را با داوران در میان می‌گذاشتم، مثل این بود که مجوز انجام هر کاری را برای دنیس صادر می‌کردم. پس سعی کردم تا جایی که امکان دارد، آرام و ساکت بمانم. نمی‌خواستم دنیس متوجه این موضوع بشود، چون اگر مضطرب می‌شد معلوم نبود چه‌کارهایی انجام می‌دهد.
کیارش
تیم بولز از دیدگاه رهبری، قبیله‌ای در حال تغییر از گروه چهار به گروه پنج بود. سری اول بازی‌های قهرمانی موجب شد تا تیم بولز از "من عالی هستم، تو نیستی" به "ما عالی هستیم، آن‌ها نیستند" تغییر پیدا کند؛
کیارش
شکست را بپذیرید و آن را هضم کنید، بعد به زندگی خود برسید.
کیارش
مایکل تغییر کرده بود؛ درگذشته در هنگام پیروزی مقابل تیم نیکس شادی می‌کرد و تلاش می‌کرد تا در روز بعد نیز عملکرد خود را تکرار کند؛ اما با دیدگاه متفاوتی از تعطیلات به بازی بازگشته بود. دیگر علاقه‌ای به بازی انفرادی نداشت؛ به دنبال همبستگی تیمی بود که موجب قهرمانی بولز شده بود.
کیارش
مایکل پس از بازی به دفتر من آمد و درخواست‌هایی را مطرح کرد. گفت: "باید به بازیکنان بگویی که نباید از من انتظار داشته باشند هر شب کاری را انجام بدهم که در نیویورک انجام دادم. می‌خواهم برای بازی بعدی سخت تلاش کنند و مثل یک تیم واقعی بازی کنند."
کیارش
جلب اعتماد در یک تیم قهرمانی نیازمند سال‌ها تلاش سخت است؛ اما تیم با آن احساس راحتی نمی‌کرد.
کیارش
‫تونی در بخش دفاع، غیر قابل پیش‌بینی بود و این امر اسکاتی و بازیکنان دیگر را آزرده می‌کرد. برای این‌که ذهن‌آگاهی را در او تقویت کنم، یک زبان اشارهٔ خاص طراحی کردم تا بتوانیم در حین بازی با یکدیگر گفتگو کنیم. اگر طبق برنامه پیش نمی‌رفت، به او نگاهی می‌انداختم و منتظر می‌شدم تا او تأیید کند. ماهیت مربی‌گری این است: فهماندن اشتباهات بازیکنان به آن‌ها و دریافت تأیید پذیرش اشتباهات از سوی آن‌ها. اگر بازیکنان متوجه اشتباه خود نشوند، بازی تمام می‌شود.
کیارش
"اسکاتی سعی نکرد کسی باشد که نیست، هیچ‌وقت تلاش نکرد که در یک بازی ۳۰ امتیاز کسب کند، فقط به روش اسکاتی پیپن بازی کرد و آن پاسکاری با توپ بود. استاندارد قدیمی این‌گونه است: بازیکنان عالی موجب بهترشدن بازیکنان دیگر می‌شوند. به این معنی که هوراس و بی. جی برای اولین بار تیم آل‌استارز را ساختند؛ تونی به پرتاب‌گری قدرتمند و کِر و ونینگتون۲۹۱ به بازیکنانی امتیازآور تبدیل شدند."
کیارش
جورج می‌گفت: "باید ببینند در فرآیند (ما) شدن، می‌توانند بهترین (من) نیز باشند."
کیارش
‫یکی از اولین نکاتی که در خصوص بازیکنان و به‌خصوص بازیکنان جوان‌تر به آن اشاره کرد، این بود که آن‌ها گرفتار ذهنیتی محدود شده‌اند و این امر، سازگاری با واقعیت جدید را برای آن‌ها دشوار می‌کند. او می‌گفت: "بسیاری از این افراد جزء بازیکنان اصلی تیم کالج بوده‌اند، اما حالا که وارد ان‌بی‌ای شده‌اند و بازیکنان سریع‌تر، چابک‌تر و قوی‌تری در مقابلشان قرار گرفته‌اند، باید به دنبال راه جدیدی برای رقابت و پیروزی باشند."
کیارش

حجم

۵۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۵۲۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان