بریدههایی از کتاب شکسپیر و شرکا
۴٫۲
(۳۳)
امید زیباترین مادهٔ مخدر است.
پویا پانا
این کدئینهای ارزان همه و همه آرامبخشهای ارزان و شیرینیاند برای مهارکردن ملتی که به انقلابی بودن شهرت دارد.
پویا پانا
«خدا واقعاً وجود ندارد بلکه فقط ضرورتی است که آدمها خودشان ابداعش کردهاند»،
پویا پانا
«در تمام دنیا هیچ شیوهٔ زندگیای بهتر از این وجود ندارد که پیاده در قصر دنیا سیاحت کنی، راه بروی، برقصی، آواز بخوانی، و بخوانی؛ کتاب زندگی را بخوانی.»
پویا پانا
با صدایی آرام به ما گفت: «فکر نمیکنم هیچوقت بفهمم زندگی طبیعی یعنی چی.»
Gisoo
و ما که همه سرمان گرم شده بود، شروع به خواندن آهنگ رسمی شکسپیر و شرکا کردیم.
در شبی سرد و بارانی
اگر سری به پاریس زدید
و به مغازهٔ شکسپیر رسیدید
میتواند جای دلنشینی باشد
چرا که شکسپیر شعاری دارد
شعاری دوستانه و خردمندانه
با غریبهها نامهربان نباشید
مبادا فرشتگانی باشند در لباس مبدل
وحید
من همینام. همیشه نیتم خیر است، اما هیچوقت قدم کافی برنمیدارم.
matin
جرج به این نتیجه رسیده بود که پول بزرگترین بردهدار است و عقیده داشت با کم کردن وابستگی به آن، میتوان از سلطهٔ این دنیای خفقانآور کم کرد.
عباس
ظاهراً آنها سعی داشتند نهایت رضایت را از هر لحظهٔ زندگیشان ببرند، چون اعتقاد داشتند که شاید به این ترتیب آن لحظه جاودانه شود.
R.Khabazian
وقتی در روزنامه کار میکنی، هنر به کار بردن زبان، در سایهٔ روزمرگی تولید هزاران کلمه در زمانی کمتر از مدت ناهار خوردن گم میشود.
R.Khabazian
جرج تنها شکسپیر و شرکا را سرپا نگه نداشته بود؛ او موزهای زنده از کتاب و خوابگاهی برای نویسندگان نیازمند درست کرده بود.
R.Khabazian
در سال ۱۹۶۳ جرج تولد پنجاه سالگیاش را جشن گرفت و یک سال بعد نام مغازه را تغییر داد. او مدتها از هواخواهان سیلویا بیچ و عاشق نام شکسپیر و شرکا بود و آن را اینگونه توصیف میکرد: «رُمانی در سه کلمه».
R.Khabazian
جرج آن موقع نوشت: «در تمام دنیا هیچ شیوهٔ زندگیای بهتر از این وجود ندارد که پیاده در قصر دنیا سیاحت کنی، راه بروی، برقصی، آواز بخوانی، و بخوانی؛ کتاب زندگی را بخوانی.»
R.Khabazian
جرج میخواست دنیا را سیاحت کند و با مردم بجوشد.
R.Khabazian
در همان زمان که بچههای دیگر همسنوسالش با کتابهای درسی مقدماتی سروکله میزدند، او رمانهای بزرگ ادبیات را میبلعید
R.Khabazian
مشغول وارسی در دوم شدم. روی چارچوبِ در این کلمات را نوشته بودند: با غریبهها نامهربان نباشید مبادا فرشتگانی باشند در لباس مبدل.
R.Khabazian
طبق عادتم در آن دوران دشوار، برای پیادهروی بیرون زده بودم. هیچوقت مقصد خاصی نداشتم جز گذر از مجموعهای از پیچهای اتفاقی و چند بخش شهر برای کرخت کردن ساعتها و دور شدن از مشکلات سرِ راه. عجیب بود که چه ساده میشد خود را میان بازارهای پرهیاهو و بلوارهای بزرگ، پارکهای آراسته و بناهای مرمرین گم کرد.
R.Khabazian
در شبی سرد و بارانی
اگر سری به پاریس زدید
و به مغازهٔ شکسپیر رسیدید
میتواند جای دلنشینی باشد
چرا که شکسپیر شعاری دارد
شعاری دوستانه و خردمندانه
با غریبهها نامهربان نباشید
مبادا فرشتگانی باشند در لباس مبدل
erfan._.teikst
ممکن است بدون برجا گذاشتن نشانیای از خودم ناپدید شوم، اما همینقدر بدانید که ممکن است در سرگردانیام به دور دنیا همچنان مشغول راه رفتن در میان شما باشم.
hosein lima
زندگی فقط نتیجهٔ رقص مولکولهاس.»
پویا پانا
حجم
۲۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۲۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان