بریدههایی از کتاب شکسپیر و شرکا
۴٫۲
(۳۳)
«در تمام دنیا هیچ شیوهٔ زندگیای بهتر از این وجود ندارد که پیاده در قصر دنیا سیاحت کنی، راه بروی، برقصی، آواز بخوانی، و بخوانی؛ کتاب زندگی را بخوانی.»
کاربر ۷۰۸۵۸۷۱
عشق تازه بهترین مادهٔ مخدر است،
پویا پانا
مجبور بودم با میخ و چکش کمربندم را چند تا سوراخ تازه بکنم تا شلوارم نیفتد. هرچند سعی داشتیم خودمان را قانع کنیم که زندگی فقیرانهٔ هنرمندی در پاریس خیلی هم رمانتیک است، ولی وقتی کارت بانک آدم دیگر کار نمیکند، نادیده گرفتن دلهرهای که در وجود آدم رخنه میکند کار سختی است.
عباس
زندگی اثری در حال تکمیل است.
matin
معلوم بود که باید کاری برای آینده میکردم، اما این کار باید واقعبینانه و با دقت انجام میشد. فرار کرده بودم، سریع هم فرار کرده بودم، چون نمیخواستم به افتضاحی که پشت سرم بهجا گذاشته بودم نگاه کنم. هیچ برنامهای نداشتم، تنها این ایدهٔ سرسری را داشتم که باید زندگیام را مرور کنم و سعی کنم بفهمم چهطور از چنین نقطهٔ تاریکی سردرآورده بودم.
کاربر ۷۰۸۵۸۷۱
«نمیدونم معنی همهٔ اینا چیه. هیچکی جوابارو نداره. از آدمایی که تظاهر میکنن جوابا رو دارن بدم میآد. زندگی فقط نتیجهٔ رقص مولکولهاس.»
عباس
سری تکان داد تا به من قوت قلب بدهد.
sara
انگشتش را آرام به شقیقهاش زد و به آرامی گفت: «باید ذهنت رو تربیت کنی.»
R.Khabazian
من به خاطر عشق به اینجا آمدهام و این تصمیمی است که هرگز تأسفش را نخواهم خورد.
پویا پانا
چهقدر خوششانس بودهام که آن روز یکشنبهٔ بارانی در ماه ژانویه شکسپیر و شرکا را پیدا کردم.
پویا پانا
لندن همهاش عجله بود و پول، مثل نیویورک و تورونتو، و همه وقتی با تو صحبت میکردند نگاهشان ورای تو بود، تا نشان دهند جای دیگری هست که ترجیح میدهند آنجا باشند. مردم قهوهشان را در حالی مینوشیدند که با گامهای سریع راه میرفتند
پویا پانا
کمونیسم واقعی هیچوقت در دنیا وجود نداشته است. استالین شیادی وحشی بود و ایدهآلیسم کاسترو که زمانی زیبا بود تحتتأثیر عشقش به قدرت فاسد شده بود.
پویا پانا
«به مردم فقیر نگاه کنید، به مادرانی که دست تنها فرزندانشان را بزرگ میکنند، به زندانیان. اینها معیار تمدن هستند.»
پویا پانا
شهر زادگاه من پایتختی اداری است، از آن جور جاهایی که مردم تَرکش میکنند تا به تورنتو یا مونترال بروند، یا اگر که عطش بیشتری دارند به نیویورک، لسآنجلس، یا لندن. اینگونه مهاجرتها تنها معدودی از آنهایی را که شور و شعفی سیریناپذیر برای زندگی و خوشبینیای غیرقابل توضیح نسبت به آینده دارند به جا میگذارد. آنچه باقی میماند حس دائمی رضایت دادن به چیزی غیرایدهآل است. همانطور که هیچکس وقتی بچه است آرزو نمیکند کارمند مسئول پرداخت حقوق در یک شرکت نرمافزاری شود، هیچکس هم هرگز آرزو نمیکند در شهر من زندگی کند.
حمیدرضا
بعدازظهری که پاریس را به مقصد نیویورک ترک کرد، مرا بوسید و یادداشتی مچاله دستم داد. در یادداشت نوشته بود: «مرد درونم زن درونت را دوست دارد» و من بیشتر عاشقش شدم.
erfan._.teikst
حالا فعلاً مینشینم پشت میز، تایپ میکنم، و سعی میکنم مرد بهتری باشم. زندگی اثری در حال تکمیل است.
پویا پانا
«آیا (کمونیستها) همان کسانی نیستند که هیچوقت در هیچ کجای دنیا موفق نشدهاند؟ آیا آنها دربهدرهای جامعه نیستند؟ یک خصوصیت ذات بشر هست که کارل مارکس آن را نادیده میگیرد و آن همانا طمع قدرت است.»
پویا پانا
سرمست از الکل، سرمست از پاریس، و سرمست از زندگیهای به ناگاه تازهمان، احساس میکردیم بهترین دوستان دنیا هستیم. و این چنین بود که شروع کردیم به گفتن داستان زندگیهایمان.
پویا پانا
«مردم همه بهم میگن خیلی کار میکنن، میگن نیاز دارن بیشتر پول در بیارن. که چی بشه؟ چرا با کمترین چیزهای ممکن زندگی نکنیم و به جاش وقتمون رو با خانوادهمون بگذرونیم، یا تولستوی بخونیم، یا کتابفروشیمون رو بگردونیم؟ به هیچوجه قابل درک نیست.»
پویا پانا
پول بزرگترین بردهدار است و عقیده داشت با کم کردن وابستگی به آن، میتوان از سلطهٔ این دنیای خفقانآور کم کرد.
پویا پانا
حجم
۲۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۲۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰۵۰%
تومان