ترس از قدّارهکشهای یاشولی آیدین، ترس از تکفیر، ترس از گرسنهماندن و لگدمالشدن و بهروزسیاهافتادن، ما را وادار به تعظیمکردن در برابر چیزی کردهاست که در اعماق قلب خود، به آن چیز ایمانی نداریم.
Farshid0032
دیوار، برادریها را از بین نمیبرد؛ زمان هم همینطور.
صــاد
از بینهایتْ راه به یک قلّه میتوان رسید. قلّه، محتوم است و مسلّم. میتوان دیر کرد و معطّل. سقوط و فروماندن تنی چند، ناممکن نیست. فانوس به دست یکی، تبر به دست دیگری. میتوان یاری کرد و یاوری، میتوان پشت کرد و دشمنی. امّا قلّه را که فرو نمیتوان کشید. و سکون را جانشین حرکت نمیتوان کرد.
صــاد
مرگ که مسألهیی نیست. خوبمردن مسألهٔ ماست.
صــاد
«ترکمنها! ترکمنها! دیگر ستمکشیدن کافیست!»
mohammad sem
مردم، اگر لیاقتِ بزرگتریِ تو را ندارند، بزرگتریشان را قبول نکن؛ اگر مقاصد تو را _که بزرگترِ آنها شدهیی_ نمیفهمند، کاری کن که بفهمند؛ امّا هرگز چیزی را از مردمت، به هیچ دلیل و در هیچ شرایطی، پنهان نکن… چون، با پنهانکردن حقیقت، این تو هستی که به آنها اعتماد نکردهیی و قبولشان نداشتهیی و لایقشان نشناختهیی؛ و در این صورت، آنها چرا باید تو را قبول کنند و به تو اعتماد؟
sajjadquote
سکوتکردن، گاهی اوقات، دروغگفتن است _دروغگفتنی بزدلانه و ریاکارانه…
sajjadquote