از لحاظ عاطفی زیر سایهٔ والدین بودن شامل مجموعهای از دستوراتی (معمولاً مخفیانه) است در مورد آنچه نیاز خواهد بود تا کودکی لایق محبت شود، یا به بیان متافیزیکی، لایق جایگاهی روی این کرهٔ خاکی باشد. به جای پادشاه یا تقدیر، این والدین هستند که مجموعهای از قوانین نامرئی را وضع میکنند. بهعنوان مثال، به فرزندان خود میگویند که هرگز نباید با دستاوردهای مادر یا پدر خود رقابت کنید؛ هرگز نباید شادتر از من باشید؛ شما باید افرادی که امنیت شما را شما سلب خواهند کرد، دوست داشته باشید؛ شما نباید به معنای واقعی کلمه خودتان را یک مرد یا یک زن تصور کنید؛ باید دائماً نگران پول باشید، باید دائماً احساس کنید که آنچه انجام دادهاید کافی نبوده و مثالهایی از این دست. چنین دستورات پنهانی است که بیخبر و آرام از ذهن یک نسل به ذهن نسل بعدی منتقل میشود.
احسان رضاپور
در لحظات ترس، ناراحتی، اضطراب و تنهایی، به جای اصرار بر این که نشان بدهیم حالمان خوب است، شاید بتوانیم از این جملات استفاده کنیم: «اوضاع به کام نیست»، «در حال حاضر بسیار ترسیدهام»، «به سختی قادر به صحبت با بقیه هستم»، «به سختی قادرم ایمانم به آینده را حفظ کنم»، «مضطربم و به یک دوست احتیاج دارم.»
اگرچه شاید بروز دادن چنین احساساتی نگرانمان کند، اما ممکن است به ما در رسیدن به کشفیات حیرتآوری کمک کند؛ شاید بلافاصله احساس سبکی کنیم و کمتر احساس ناراحتی به ما دست بدهد؛ شاید با به اشتراک گذاشتن بیشتر آشفتگیهای درونی خود، ارتباط ما با اطرافیانمان به طور قابل توجهی عمیقتر شود. و از همه غیر منتظرهتر این است که، آشکار شدن آسیبپذیریمان میتواند ما را در نظر دیگران نه ضعیفتر، بلکه قویتر نشان بدهد.
bookworm
آنقدر به خطرات ناشی از «خودخواهی» فکر میکنیم که از آن طرف با خطر دیگری مواجه میشویم؛ یعنی با خطر چشمپوشی از خواستههای خود؛ با خطر تواضعی هممرز با خودحذفی؛ با خطر خجالت از رو به جلو هل دادن خود و در نهایت با خطر «ناتوانی شیداگونه در نه گفتن یا ایجاد کوچکترین عصبانیت یا ناامیدی برای دیگران.»
Mahdieh Doshmanfana
حدس این که در دل غریبهها چه میگذرد حرکتی اساسی از یک فرد هنرمند است. این افراد بدون اینکه از چیزی مطمئن باشند، اما شجاعانه و زیبا تصور میکنند که شاید یک بخش از راز کلیدی شما را بدانند چرا که از بخشهای زیادی از راز کلیدی مربوط به خودشان آگاهند.
Mahdieh Doshmanfana