بریدههایی از کتاب افکار مالیخولیایی در ما
۳٫۵
(۲۲)
کمکم درک میکنیم زندگی تا چهاندازه کمتر از آن چیزی بوده که انتظار داشتیم.
|ݐ.الف
میل داریم به عقب برگردیم و خود کوچکمان را بهخاطر همهٔ مشکلاتی که قرار است بر سر راهش سبز شوند در آغوش بگیریم
|ݐ.الف
همیشه بهطور رسمی اعلام کردهایم خواهان یک همراهی معقول هستیم -اما در اعماق قلبمان- بههیچکدامشان باور نداریم. وقتی بتوانیم با خودمان صادق باشیم، برخلاف تمام شواهد موجود، اصرار داریم حسی که در قطار، سوپرمارکت، کتابخانه یا در خیابان تجربه کردیم نه فانتزیِ پرشور نوجوانانه است و نه خیزبرداشتن هورمونها بهخاطر آسیبهای روانی دوران کودکی، بلکه عشق است.
Faezeh
یک کودک حتماً نباید به زبالهدانی انداخته شود تا بگوییم نادیده گرفته شده است؛ ممکن است والدین بهطور منظم کودک را حمام ببرند و به اندازهٔ کافی به او لباس بپوشانند اما بهشیوههای ظریفتری میتوان این تصور را برای کودک ایجاد کرد که وجودش برای کسی اهمیت ندارد.
Faezeh
ذهن برای اینکه ترغیبمان کند کارهایمان را بهپایان برسانیم به یک محرک یا انگیزه نیاز دارد و برای ایجاد انگیزه یا جرقهٔ موردنظر، روشهای فریبنده و گمراهکنندهای را به کار میبرد. ذهنمان وانمود میکند بهمحض اینکه کار انجام شود راضی میشود، واقعیت را همانطور که هست خواهد پذیرفت و از نگرانیهای دلهرهآورش دست برمیدارد و دیگر ناراحتی درست نمیکند و حمایتمان میکند.
بااینحال، ذهن ما بههیچوجه به وعدههای خودش وفادار نمیماند. از قرار معلوم، ذهن به شدت مخالف آرامش است و حالت راحتی و آرامش باعث میشود احساس کند خطری در کمین است.
Faezeh
در سن هفتادوپنج سالگی برایمان ناخوشایند و توهینآمیز است که بپذیریم فقدان آغوش و نوازش و قصهٔ قبل از خواب قبل از چهار سالگی، ممکن است ریشهٔ غم و اندوه و خود را زیرسوالبردنهای سالهای بعد باشد. بااینهمه خوب است که قدرت چیزهای کوچک کذایی را در تعیین مسیر زندگیمان بپذیریم، همانطور که باید متواضعانه قدرت تقسیم سلولی بسیار خُرد در تعیین سرنوشت زیستشناختیمان را به رسمیت بشناسیم.
احسان رضاپور
برای اینکه محکم بودن عشق را باور کنیم، باید چند باری آن را بشکنیم.
منکسر
خیابانهایی هستند که با تندی و خشونت به ما میگویند شرمنده باشیم، کسی نیستیم، زندگیمان بیارزش است و فقط پول و موفقیت اهمیت دارند. اینها تعدادی از پیامهای خوفناکی هستند که درها و پنجرهها، حجم ساختمانها و مصالح فلزی ساختمانها مخابره میکنند.
منکسر
زیبایی، زشتیهای پیش از خود را برجسته میکند.
منکسر
در سن هفتادوپنج سالگی برایمان ناخوشایند و توهینآمیز است که بپذیریم فقدان آغوش و نوازش و قصهٔ قبل از خواب قبل از چهار سالگی، ممکن است ریشهٔ غم و اندوه و خود را زیرسوالبردنهای سالهای بعد باشد. بااینهمه خوب است که قدرت چیزهای کوچک کذایی را در تعیین مسیر زندگیمان بپذیریم، همانطور که باید متواضعانه قدرت تقسیم سلولی بسیار خُرد در تعیین سرنوشت زیستشناختیمان را به رسمیت بشناسیم.
منکسر
حیوانات از نظر ساختاری جزو سودازدهترین موجودات زندهٔ روی این سیاره هستند.
matin
از اینکه باید قدر چیزهایی که داریم را بدانیم خسته شدهایم. شِکوِه و شکایت کردن بهمراتب سرگرمکنندهتر است.
matin
ما ناتوانی و بیاهمیتی خود در نظم جهانی را نادیده میگیریم. این فراموشی یک توهم مفید نیست و سرچشمهٔ بخش بزرگی از ناامیدیها و خشمها و ابراز وجودهای بیهودهٔ ماست.
matin
عطوفت و مهربانی زمانی برایمان معنا خواهد داشت که پیش از این شبهای زیادی را تنها گذرانده باشیم و آنقدر زار زده باشیم تا خوابمان ببرد.
SaNaZ
در نهایت نویسندههای بزرگ کسانی هستند که میدانند چگونه با صداقت از وحشت و اندوه زندگی معمولی حرف بزنند.
SaNaZ
جهان مدرن مدعی است که به درونگراها و تفاوتهای آنها احترام میگذارد اما در عمل همهٔ پاداشها و زرقوبرقها دقیقاً هماهنگ با استعدادها و حساسیتهای افرادی طراحی شدهاند که در اردوگاه برونگراها هستند.
SaNaZ
مهربانی لازم داریم تا متوجه شویم چه رنجی را تحمل میکنیم. زیبایی لازم داریم تا بفهمیم چقدر همهچیز زشت شده است.
SaNaZ
اولین قدم برای پایان دادن بهحس ناخوشایند بیکسی این است که خودمان درهای مخفی بیشتری را در ذهنمان باز کنیم و وارد اتاقهای غم، خشم، حسادت یا نفرت از خود شویم. چراغها را روشن کنیم و مضمون و محتوای این اتاقها را بدون احتیاط، انکار، شرم و احساس گناه بررسی کنیم. و دفعهٔ بعد که در کنار شخص دیگری هستیم باید خطر کنیم و از یافتههایمان حرف بزنیم.
SaNaZ
نقطهٔ پایان واقعی نوجوانی آنطور که گاهی اوقات مطرح میشود این نیست که از پرسیدن سوالهای مهم و بنیادی دست برداشته و با زندگی روزمره کنار بیاییم، بلکه این است که منابع و هوش لازم برای ساختن زندگی حول پرسشهای بنیادی و مهمی که اولین بار در هفده سالگی ذهنمان را مشغول کردند را بهدست بیاوریم.
mj94
از سوی دیگر، عاشق ماندن در خانه هستیم. خیلی خوشحال میشویم اگر بتوانیم تمام آخر هفته یا حتی (چند روز) را با خودمان و چند تا کتاب و لپتاپ در خانه باشیم. ما در این دنیا فقط سه نفر را دوست داریم. عاشق کاویدن گوشهوکنارمان ذهنمان هستیم. دوستانی که میدانند چگونه بهآسیبپذیری و اضطراب خود اعتراف کنند به ما اطمینانخاطر میدهند. دوست داریم دیگر مجبور نباشیم به مهمانی برویم. تقریبا هیچوقت از سکوت زیاد شکایت نمیکنیم. ما عاشق چشماندازهای آرام و و روزهای بیحادثه هستیم و گلها را هم خیلی دوست داریم.
مریم عبادی
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
۲۷,۰۰۰۵۰%
تومان