هرکسی در دنیا باید کسی را داشته باشد که حرفهایش را به او بزند. آزادانه، بدون رو دربایستی، بدون خجالت، وگرنه آدم از تنهایی دق میکند.
منکسر
هرکسی در دنیا باید کسی را داشته باشد که حرفهایش را به او بزند. آزادانه، بدون رو دربایستی، بدون خجالت، وگرنه آدم از تنهایی دق میکند.
Mary gholami
در شرایط جنگ، حفظ جان هیچ معنایی ندارد. کسی که فقط فکر حفظ جان باشد، وجودش برای دیگران خطرناک است.
Sophie
همهجا نظیر این شکایتها، پدرم، برادرم، فرزندم، شوهرم، خانوادهام، همهجا صحبت درباره از دسترفتگان و کسانی بود که در آغوش خاک تیره خفته بودند. همهجا داستان جانسوز درگذشتگان و اسیران. همهجا سرگذشت زنانی بود که پس از اینکه دهها سرباز و نظامی بهزور به آنها تجاوز میکردند، آنها را مانند سگی کشته و جسدشان را رها میکردند. همهجا داستان جوانانی بود که فقط به خاطر دفاع از نوامیس خود با دستهای بسته کنار دیوارها تیرباران شدهاند. این ظلمها از هیچ جا بر مردم وارد نیامده بود. اینهمه ظلم را از سرنیزه کسانی تحمل کرده بودند که با آنها در آغوش یک آب و خاک نشو و نما یافته بودند.
Sophie
پابلو آدمی بود که انقلاب را برای آسان شدن دزدی و راهزنی میخواست. آدمی به تمام معنا ماجراجو بود که میخواست در این میانه کلاهی ربوده باشد.
هزاران نفر نظیر پابلو در این محشر میان آزادیخواهان و مبارزان آزادی بودند. رابرت جوردان فکر میکرد که وجود این افراد بیش از اینکه برای جمهوریت و دولت آزاد اسپانیا مفید باشد، باعث زحمت میشود. ولی میدید که این گیرودار زمان مناسبی برای تصفیه آنها نیست. فرصت و زمانی برای جلوگیری از فعالیت آنها نیست. تصفیه آنها در صورتی میسر میشود که جمهوریت پیروز شود و با فراغ بال شروع به رسیدگی به فعالیت اینگونه عناصر کند. رابرت جوردان فکر میکرد که در حال حاضر وجود امثال پابلو که فکر و ذکرش متوجه اسبدزدی و غارت و چپاول است، خوراک خوبی به دستگاه تبلیغاتی فاشیستها میدهد و آنها به طور قطع سعی خواهند کرد امثال پابلو را بزرگ کنند و بهمنزله نمونه سران نهضت اسپانیا قلمداد کنند ولی در هر حال چه میتوان کرد.
Tamim Nazari