بریده‌هایی از کتاب تغییر الگوواره، تغییر زندگی

در سال ۱۹۶۹ در یک کنگرهٔ منابع انسانی در انتشارات نایتینگل-کونانت، پرفسور اریک هافر مشغول سخنرانی بود. او انسان بزرگی بود. او هرگز به مدرسه نرفته بود و زمانی به‌عنوان یک باربر لنگرگاه کار می‌کرد اما مرد بسیار با اعتمادبه‌نفسی بود. هافر کتاب‌های زیادی نوشته بود که مهمترین آن‌ها کتاب باورمند راستین بود. او در سخنرانی خود گفت: «در دوران تغییر، یادگیرندگان وارثان زمین خواهند بود. درحالی‌که تحصیل‌کردگان خود را کاملاً آمادهٔ اداره کردن جهانی که دیگر وجود ندارد می‌بینند، یادگیرندگان، جهان را به ارث خواهند برد.

موفقیت کاملاً وابسته به چیزی است که درون ذهن ما می‌گذرد و هیچ ارتباطی با آنچه در دنیای بیرونی می‌گذرد ندارد. بعضی افراد حتی در شرایط اقتصادی بد نیز بسیار خوب عمل می‌کنند

«وقتی نوع نگاه خود را نسبت به چیزی تغییر می‌دهید، آنچه به آن نگاه می‌کنید، تغییر می‌کند.» این باعث می‌شود که ادراک شما نسبت به یک موقعیت تغییر کند. این راهکار مثل یک طلسم عمل می‌کند.

ناپلئون هیل می‌گوید: «اگر میل و خواستن در شما وجود داشته باشد، توانایی انجام کار مورد نظر را پیدا خواهید کرد. توانایی همراه با خواستن می‌آید.

نویسندهٔ علمی-تخیلی رابرت اِی هاینلاین می‌گوید» در نبود اهداف تعریف شده و روشن، ما به طرز عجیبی به امور بی‌اهمیت روزانه وفادار می‌شویم تا زمانی که بالاخره پابند آن‌ها شویم.»

سیستم باور ما می‌تواند تغییر کند و همیشه در حال تغییر است. این تغییر شامل رشد، توسعه و بیان کامل‌تر است زیرا ما موجوداتی معنوی هستیم و روح‌مان ناگزیر همیشه در جهت رشد و بیان کامل‌تر خویش است. روح همیشه به‌دنبال خیر بزرگتر است، نه گاهی اوقات. اگر این را بفهمیم و به‌دنبالش باشیم، زندگی‌مان هرچه بهتر و بهتر خواهد شد.