بریدههایی از کتاب برادران کارامازوف
۳٫۳
(۳۰)
آیا ممکن است انسانی حق داشته باشد دربارهٔ بقیهٔ ابنای بشر تصمیم بگیرد که چه کسی سزاوار زندگی است و چه کسی ناسزاوارتر است؟
عبدالله قهری
اگر شیطان وجود نداشته باشد و بنابراین انسان او را آفریده باشد، او را بر صورت و شکل خودش آفریده است.
عبدالله قهری
مردم گاه از بیرحمی "حیوانی" انسان حرف میزنند، اما این بیانصافی و اهانتی بزرگ به حیوانات است، هیچ حیوانی هرگز امکان ندارد مثل انسان اینقدر بیرحم باشد، اینقدر ماهرانه و هنرمندانه بیرحم باشد.
عبدالله قهری
اگر خدا نباشد باید اختراعش کرد
عبدالله قهری
برای خدا هیچ قانونی نیست! آنجا که خدا میایستد ــ همان جای خداست! آنجا که من میایستم، بیدرنگ بالاترین جا خواهد بود... «همهچیز مجاز است،» همین و بس!
عبدالله قهری
برای انسانی که اصلاً هیچ وجدانی ندارد عذاب وجدان چه معنایی دارد؟ بهجای آن مردم محترم که هنوز قدری وجدان و شرف داشتند رنج کشیدند
عبدالله قهری
پدران راهب، چرا روزه میگیرید؟ چرا در ازای آن به پاداشی آسمانی چشم طمع دارید؟ برای چنین پاداشی من هم میروم و روزه میگیرم! نه، راهب مقدس، بکوش تا در زندگی پارسا باشی، در جامعه مفید باشی بیآنکه خود را با نان دیگران در صومعهای حبس کنی، و بیطمع هیچگونه پاداشی از بالا ــ این قدری دشوارتر است.
KeetaabKhaan
چه نیک میدانست که برای روح متواضع روس سادهدلِ فرسوده از اندوه و کار سخت و، مهمتر از همه، فرسوده از جور بیپایان و گناه بیپایان خودش و روزگار، هیچ نیاز و تسلایی نیرومندتر از یافتن چیز یا شخصی مقدس نیست که به پایش بیفتند و تکریمش کنند: «گرچه ما غرق گناه و نابکاری و وسوسهایم، باز با همهٔ این احوال جایی بر روی زمین، در فلان و بهمان مکان، شخصی مقدس و والامقام هست؛ حقیقت نزد اوست؛ حقیقتشناس است، از این رو حقیقت بر روی زمین نمیمیرد و بنابراین روزی نزد ما خواهد آمد و بر سراسر زمین فرمانروایی خواهد کرد، همانگونه که وعده داده شده است.»
Meliikasm
چه نیک میدانست که برای روح متواضع روس سادهدلِ فرسوده از اندوه و کار سخت و، مهمتر از همه، فرسوده از جور بیپایان و گناه بیپایان خودش و روزگار، هیچ نیاز و تسلایی نیرومندتر از یافتن چیز یا شخصی مقدس نیست که به پایش بیفتند و تکریمش کنند: «گرچه ما غرق گناه و نابکاری و وسوسهایم، باز با همهٔ این احوال جایی بر روی زمین، در فلان و بهمان مکان، شخصی مقدس و والامقام هست؛ حقیقت نزد اوست؛ حقیقتشناس است، از این رو حقیقت بر روی زمین نمیمیرد و بنابراین روزی نزد ما خواهد آمد و بر سراسر زمین فرمانروایی خواهد کرد، همانگونه که وعده داده شده است.»
Meliikasm
چه نیک میدانست که برای روح متواضع روس سادهدلِ فرسوده از اندوه و کار سخت و، مهمتر از همه، فرسوده از جور بیپایان و گناه بیپایان خودش و روزگار، هیچ نیاز و تسلایی نیرومندتر از یافتن چیز یا شخصی مقدس نیست که به پایش بیفتند و تکریمش کنند: «گرچه ما غرق گناه و نابکاری و وسوسهایم، باز با همهٔ این احوال جایی بر روی زمین، در فلان و بهمان مکان، شخصی مقدس و والامقام هست؛ حقیقت نزد اوست؛ حقیقتشناس است، از این رو حقیقت بر روی زمین نمیمیرد و بنابراین روزی نزد ما خواهد آمد و بر سراسر زمین فرمانروایی خواهد کرد، همانگونه که وعده داده شده است.»
Meliikasm
میآورد معجزه نیست. واقعبین راستین، اگر مؤمن نباشد، همیشه در خود قدرت و توانایی ایمان نیاوردن به معجزه را نیز خواهد یافت، و اگر معجزه همچون واقعیتی بیچونوچرا در برابر او بایستد حاضر است در حواس خود تردید کند اما واقعیت را تصدیق نکند. و حتی اگر به این واقعیت اذعان کند آن را همچون واقعیت طبیعت خواهد پذیرفت که پیش از آن بر او ناشناخته بود. در شخص واقعبین ایمان از معجزه زاده نمیشود، بلکه معجزه از ایمان زاده میشود. پس همین که شخص واقعبین ایمان میآورد، دقیقاً بهسبب واقعبینیاش، میبایست معجزه را نیز روا بدارد.
Meliikasm
اما بهنظر من آلیوشا حتی بیش از همهٔ ما واقعبین بود. آه، البته در صومعه اعتقادی مطلق به معجزه داشت، اما بهنظرم معجزه هرگز یک واقعبین را به اشتباه نمیاندازد.
Meliikasm
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۶۴ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۶۴ صفحه
قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
۹۵,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد