بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سامسای عاشق | طاقچه
کتاب سامسای عاشق اثر هاروکی موراکامی

بریده‌هایی از کتاب سامسای عاشق

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۳.۶از ۳۰ رأی
۳٫۶
(۳۰)
اگر به قدر کافی به کسی فکر کنی، حتم و یقین، دوباره می‌بینیش.
Book
اگر غذا پیدا نمی‌کرد، اگر نمی‌جنبید، شکم گرسنه‌اش گوشت خودش را مصرف می‌کرد و رشتهٔ حیاتش قطع می‌شد.
محمدرضا
اگر به قدر کافی به کسی فکر کنی، حتم و یقین، دوباره می‌بینیش.
محمدرضا
قلبِ سامسا پایین ریخت. خونِ داغ تازه توی رگ‌هاش جاری شد.
محمدرضا
این زنِ جوان، پدر و چندتا برادر داشت. یک خاندانِ قفل‌ساز.
محمدرضا
تخم‌مرغ‌های سفتِ آب‌پز را قورت داد که یادش رفت پوست‌شان را بکند، مشت‌مشت سیب‌زمینیِ له‌شدهٔ هنوز گرم را قورت داد، خیارشورها را با انگشت‌هایش درآورد و خورد.
محمدرضا
از لای در سرک کشید و بیرون را نگاه کرد. توی راهرو کسی نبود. به ساکتیِ اعماقِ اقیانوس.
محمدرضا
بدنش در برابر هر حرکتی مقاومت می‌کرد. ولی کوتاه نیامد، قوایش را جمع کرد تا عاقبت توانست بنشیند.
محمدرضا
لابد اتاق یک وقتی، اتاق‌خوابی معمولی بوده. ولی الان، هیچ علامت حیاتی در آن نبود. تنها چیزی که مانده بود تختِ او، آن وسط بود. رختخواب هم نداشت. نه ملافه، نه روتختی، نه بالش. فقط یک تشک از عهد بوق.
محمدرضا

حجم

۲۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۲۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد