تنهاییِ نهنگ
با ماه و موج و سنگ و صدف
پُر نمیشود.
سپهر
آخرین دانه این مزرعه را نیز
کلاغان خوردند
و مترسک، به دعا مشغول است.
سپهر
به دست آوردنت
پایانِ رفتن نیست
آغاز است
و تعبیری که من از عشق دارم
یک درِ باز است.
مادربزرگ علی💝
این روزها
بسیار خسته میشوم و انگار
این جاده هیچ وقت به پایان نمیرسد!
khazar
برّه باشی
گرگ روحت میشوند
گرگ باشی
حسّ تنهایی شکارت میکند.
سپهر
آنکه رفتنیست
میرود
با بهانههای کوچک و بزرگ.
آنکه بیحساب عاشق است
بیبهانه ماندنی است.
سپهر
عشق
خوابیست
که بیداریِ ما میبیند.
ELNAZIOR
آنکه شمس بود
عاقبت گذاشت رفت
این ستارههای کاغذی که هیچ...
sadraa
پروانه نیستم
تنها پری جدا شدهام از پرندهای
در باد، دربهدر.
|هیـچِمطلقـ|
آخرین دانه این مزرعه را نیز
کلاغان خوردند
و مترسک، به دعا مشغول است.
مهران کاسبوطن
بی تو
اسم تمام کوچههای شهر
دلتنگی است.
Tasnim:)
مثل دلفینها
با تمام هوش و زیبایی
زندگی کردیم تا اسباب تفریح
کسان دیگری باشیم.
tabasom
سنگ را آب کردن
کار عشق است
آب را سنگ کردن
شاهکار صمیمانه کیست؟
سپهر
گفت: روزت به خیر
و ندانست
روزها نیز بیتو بیخیرند.
|هیـچِمطلقـ|
این روزها
با هرچه دمخور میشوی
با هر که میجوشی؛
تکثیرِ تنهایی است.
آتاراکسیا
گاه میلرزد سخت
به نسیمی نازک
آن درختی که تبر نیز تکانش ندهد.
tabasom
گاهی
مجبور میشوی که ببندی دریچه را
تا خاطرات خوب بمانَد برای تو.
سپهر
تورا یافتم
وز آن پس
جهان، پول خُردی است
در جیبهایم.
آتاراکسیا
گاه یک تلنگر است عشق
خط به رویِ راههای رفته میکشد
یادمان میآورد که رسم و راه چیست.
مثل شیوۀ تلفّظ صحیح واژهای که
سالهاست اشتباه گفتهایم.
tabasom