بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کیمیای سعادت | طاقچه
تصویر جلد کتاب کیمیای سعادت

بریده‌هایی از کتاب کیمیای سعادت

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۳ رأی
۴٫۳
(۲۳)
با نیکوکار نیکویی کن، و بدکردار کردار بد خود او را کفایت کند، وی را به کردار خویش بازگذار.
Saeed Shooshtari
بیاموزمت کیمیای سعادت ز هم‌صحبت بد، جدایی جدایی دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
ketabbaz
و چون گوهر آدمی در اولِ آفرینش ناقص و خسیس است، ممکن نگردد وی را از این نقصان به درجه کمال رسانیدن، الّا به مجاهدت و معالجت. و چنانکه آن کیمیا ـ که مس و برنج را به صفای زرِ خالص رساند ـ دشوار بُوَد، و هرکس نشناسد، همچنین این کیمیا ـ که گوهر آدمی را از خسّتِ بهیمیت به صفا و نفاستِ مَلَکیت رساند تا بدان، سعادت ابدی یابد ـ هم دشوار بود، و هرکسی نداند. و مقصود از نهادن این کتاب شرحِ اَخلاطِ این کیمیاست که به حقیقت کیمیای سعادتِ ابدی است
Hemmat
بدان که ایزدِ تعالی را سرّی است در دلِ آدمی، که آن در وی همچنان پوشیده است که آتش در آهن. و چنانکه به زخمِ سنگْ بر آهنْ سِرِّ آتش آشکارا گردد و به صحرا افتد، همچنین سماعِ خوش و آواز موزون آن گوهرِ آدمی را بجنباند، و در وی چیزی پیدا آورد، بی‌آنکه آدمی را در آن اختیاری باشد. و سببِ آنْ مناسبتی است که گوهر آدمی را با عالمِ علوی - که آن را عالم ارواح گویندـ هست. و عالم علوی عالم حُسن و جمال است، و اصل حُسن و جمالْ تناسب است، و هرچه مُتناسب است نمودگاری است از جمالِ آن عالَم. چه، هر جمال و حُسن و تناسب که در این عالَمِ محسوس است، همه ثمره حُسن و جمال و تناسبِ آن عالم است.
Hemmat
پس آوازِ خوشِ موزونِ متناسب هم شُبهتی دارد از عجایبِ آن عالَم، بدان سبب که آگاهی در دل پیدا آورد، و حرکتی و شوقی پدید آورد که باشد که آدمی خود نداند که آن چیست و این در دلی بُوَد که آن ساده بُوَد، و از عشقی و شوقی که راه بدان بَرَد خالی بُوَد. اما چون خالی نبُوَد، و به چیزی مشغول باشد، آنچه بدان مشغول بُوَد در حرکت آید و چون آتشی که دم در وی دهند افروخته‌تر گردد. و هرکه را بر دلْ غالبْ آتشِ دوستیِ حق تعالی بُوَد، سماعْ وی را مهم باشد، که آن آتش تیزتر بُوَد. و هرکه را در دلْ دوستیِ باطل بُوَد، سماعْ زهرِ قاتلِ وی بُوَد و بر وی حرام بُوَد.
Hemmat
رسول (ص) گفت: «اگر چنانکه حقِ توکل است، شما بر خدایِ تعالی توکل می‌کردید روزیِ شما به شما رسانیدی، چنانکه به مرغان می‌رساند؛ که هر بامداد از آشیانه بر پرند همه اشکم‌ها تهی و گرسنه، و شبانگاه باز آیند سیر و شکم پر.» و گفت: «هرکه پناه با خدایِ تعالی دهد خدایِ تعالی مؤنت‌های وی را کفایت کند و روزی از جایی که نپیوسد به وی رساند؛ و هرکه پناه با دنیا دهد خدایِ تعالی وی را با دنیا گذارد.» و چون خلیل (ع) را بگرفتند تا در منجنیق نهند و به آتش اندازند گفت: حَسْبِیَ اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، چون در هوا بود جبرئیل به وی رسید، گفت: «هیچ حاجت هست؟» گفت، «نه.» تا وفا کرده باشد بدین که گفت حَسْبِیَ اللّهُ، و بدین صفت وی را به وفا صفت کرد و گفت: وَ اِبراهیمَ الَّذی وَفّی.
کاربر ۲۶۳۴۴۴۷
عنوان اول آن است که حقیقت خود بشناسد؛ و عنوان دوم آن است که خدای تعالی بشناسد؛ و عنوان سوم آن است که حقیقت دنیا را بشناسد؛ و عنوان چهارم آن است که حقیقت آخرت بشناسد. و این چهار معرفت به حقیقت عنوان مسلمانی است.
🐺😎🙂
و به حقیقت گویی که در پوست هر آدمی چهارچیز است: سگی و خوکی و دیوی و فرشتگی
پیمان محمدی
در خبر است که ملک‌الموت چون جان خلیل (ع) می‌برگرفت ]خلیل[ گفت: «هرگز دیدی که خلیل جان خلیل را بستاند؟» وحی آمد به وی که «هرگز دیدی که خلیل دیدار خلیل را کاره بوَد؟» گفت: «اکنون جان برگیر که رضا دادم.»
Amir Ganjkhani
بار خدایا به تو پناهم از چشم بسیار خواب و از شکم بسیار خوار
Amir Ganjkhani
و هستیِ وی نه بدین کالبدِ ظاهر است، که مُرده را هم این باشد و جان نباشد.
flora
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
Sajjad Nikmoradi
فصل ]معصیتهای نزدیک شدن به ظالمان[ بدان که سبب این تشدیدها آن است که هرکه نزدیک سلطان شد، در خطر معصیت افتاد ـ اِمّا در کردار و اِمّا در گفتار، اِمّا در خاموشی و اِمّا در اعتقاد. اَمّا معصیت کردار آن بُوَد که غالِبْ آن باشد که سرایِ ایشان مغصوب بُوَد و نشاید در آنجا درآمدن؛ و اگر به مَثَل در صحرا و دشت باشد، خیمه و فرشِ ایشان حرام بُوَد، نشاید درشدن و پایْ بران نهادن
saeed adel
بدان که کلید معرفت خدای‌تعالی معرفت نفس خویش است؛ و برای این گفته‌اند: مَن عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ
flora
«اصل عقل، پس از ایمان، دوستی نمودن است با خلق و نیکویی کردن با پارسا و ناپارسا.»
کاربر ۱۵۵۸۶۹۵
به سبب آنکه در وی شهوت و آز نهاده‌اند، کار بهایم کند چون شره نمودن در خوردن و جماع کردن؛ و به سبب آنکه در وی خشم نهاده‌اند، کارِ سگ و گرگ و شیر کند چون زدن و کشتن و در خلق افتادن به دست و زبان؛ و به سبب آنکه در وی مکر و حیلت و تلبیس و تخلیط و فتنه انگیختن میانِ خلق نهاده‌اند، کار دیو کند؛ و به سبب آنکه در وی عقل نهاده‌اند، کار فرشتگان کند چون دوست داشتن علم و صلاح و پرهیزیدن از کارهای زشت و صلاح جُستن میان خلق و عزیز داشتن خود را از کارهای خسیس و شاد بودن به معرفت کارها و عیب داشتن از جهل و نادانی.
پیمان محمدی
گسستن امید از اصلِ معرفتِ وی تعطیل است؛ و دعوی کمالِ معرفتِ وی از خیالِ تشبیه و تمثیل است
کتابخوان📖🫧
دوستی حق تعالی بر دل غالب نشود الّا به معرفت و بسیاری ذکر؛ که هرکسی که کسی را دوست دارد، ذکر وی بسیار کند، و اگر ذکر وی بسیارتر کند، وی را دوستدارتر شود. و برای این بود که وحی آمد به داود (ع) : اَنا بُدُّک اللّازِمُ فَالزَمْ بُدَّک، یعنی چاره تو منم و سر و کار تو با من است: یک ساعت از ذکر من غافل مباش.
Ali
همچنین عالِم را که علم حساب خواند یا علم هندسه یا علم شرع، یا آنچه باشد اندر آن وی را لذّتی باشد، چون ناقص نبوَد و به کمال بوَد، این بر همه لذّت‌ها تقدیم کند، بلکه به ریاست و ولایت داشتن تقدیم کند؛ مگر در علم ناقص بوَد و لذّت آن تمام نیافته بوَد. پس بدین معلوم شود که لذّت علم و معرفت از همه لذّت‌های دیگر غالب‌تر است،
کاربر ۲۶۳۴۴۴۷
اِنَّما هِیَ اَعْمالُکم تُرِدُّ اِلَیکم. پس تخم آتش دوزخ خشم و شهوت تو است، و آن با تو در درون تواند، و اگر علم یقین دانی می‌بینی، چنانکه گفت: کلّا لَو تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقینِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ.
کاربر ۲۶۳۴۴۴۷

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۹۰۴ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۹۰۴ صفحه

قیمت:
۳۴۷,۰۰۰
۲۴۲,۹۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد